تاريخ : 1394/07/29
کد مطلب: 558
 تجلی دیدگاه های سید مرتضی در پایان نامه ها – بخش دوم

تجلی دیدگاه های سید مرتضی در پایان نامه ها – بخش دوم

۱. خداشناسی از دیدگاه سیّد مرتضی(ره)         

سیّد حسین ضیائی، استاد راه نما: محمود یزدی مطلق(فاضل)، کارشناسی ارشد دانشگاه علوم اسلامی رضوی،۱۳۸۱.

پژوهشی است در بارۀ ذات و صفات الهی از دیدگاه سیّد مرتضی با توجّه به آیات و روایات. در این تحقیق، بعد از معرّفی شخصیت سیّد مرتضی، تفاوت های اساسی بین کلام شیعه با معتزله و اشاعره بیان گشته تا توهّم پیروی متکلّمان شیعه از آنان در ذهن ها زدوده شود. سپس به تبیین اثبات صانع از طریق برهان حدوث و قدم پرداخته شده و برای شناخت بهتر حق تعالی، از اسما و صفات الهی بحث شده است. در این خصوص، سه صفت عمدۀ: اراده، ادراک و عدل، آن گونه که سیّد مرتضی معتقد به آنهاست، به تفصیل بیان می شود و همچنین دیگر صفات ثبوتی و سلبی مانند: قدیم، باقی، دائم، قائم و قیّوم، اوّل، قادر، کبیر، متکبّر، لم یزل، و غیر الأشیاء، مورد کاوش قرار می گیرد.

۲. امامت از دیدگاه سیّد مرتضی

محمّدرضا خواجه نوری، استاد راه نما: علی مطهّری، کارشناسی ارشد دانشکده الهیات دانشگاه تهران، ۱۳۸۱.

این پایان نامه بر آن است که دیدگاه سیّد مرتضی را در بارۀ مسئله امامت بررسی نماید. نویسنده برای دریافت دیدگاه سیّد مرتضی در بارۀ این موضوع، به جستجوی آثار سیّد پرداخته و به این نتیجه رسیده است که وی داشتن امام را برای برقرار شدن زندگی اجتماعی، لازم و ضرور می داند  و این لزوم را لزوم عقلی می پندارد. دلیل عقلی بر وجوب امامت، به این مسئله بر می گردد که امامت، «لطف» است.

پس لطف بر خداوند، واجب است و مردم برای همیشۀ تاریخ به امام نیاز دارند. او در بارۀ عصمت امامان هم بر این باور است که دلیل عقلی عصمت و دلیل نیاز به امام، معصوم نبودن مردم از خطا و انحراف و ظلم است. اگر امام نیز جایز الخطا باشد، او نیز به امام دیگری نیاز خواهد داشت. دلیل عقلی دیگر این که امام چون حافظ شرع است باید ایمن از خطا و معصوم باشد. دلیل عقلی اعلم بودن امام نیز این است که عقل، قبیح میداند کسی را که در امری عالم نیست، رئیس قرار دهند. دلیل افضل بودن امام این است که عقل، مقدّم داشتن مفضول را بر فاضل قبیح می داند. تعیین امام هم یا از طریق نص است یا معجزه؛ زیرا ثابت شد که امام باید معصوم باشد و چون مردم نمی توانند عصمت را در امام تشخیص دهند، پس امام باید منصوص باشد.

۳. بررسی روش تفسیری سیّد مرتضی در «أمالی»

محمّدرضا موسوی شلحه، استاد راه نما: محمّد اسعدی، استاد مشاور: حسین علوی مهر، کارشناسی ارشد دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، ۱۳۹۲.

در این پایان نامه تلاش شده تا روش تفسیری سیّد مرتضی در کتاب الأمالی، معروف به: غرر الفوائد و درر القلائد به دست آید. سیّد مرتضی در این کتاب، آیاتی از قرآن را تحلیل و تفسیر نموده است. نویسنده پس از بررسی موارد تفسیر کتاب الأمالی، به این نتیجه رسیده است که سیّد مرتضی در این باره، چند روش تفسیری را بسیار هنرمندانه و زیبا به کار برده است که بیشتر حول محور ادبیات می چرخند.

از جمله روش های ایشان «روش قرآن به قرآن» است؛ یعنی وی کوشیده تا با آیات قرآن، مشکل آیات دیگر را حل نماید، گرچه بیشتر آیات قرآن را به عنوان شاهد برای تفسیر و تحلیل خود آورده است. البته علّت این مسئله، این است که شخص پرسشگر، ملحد است و قرآن را به عنوان کتاب آسمانی نمیپذیرد. از روش های دیگر ایشان، «روش روایی» است. ایشان بیشتر به متن روایات توجه داشته و هر گاه متن روایتی با تفسیر آیه، سازگار بود، آن را رد نکرده است؛ ولی به یک تفسیر، پایبند نبوده و همۀ وجه های قابل پذیرش را دارای امکان صحّت دانسته و در مواردی نیز روایت هایی را نقد و رد نموده است.

روش دیگر ایشان، روش عقلی است که حوزۀ کلام نیز در آن می گنجد. گر چه ایشان هیچ گاه از روش عقلی صرف و خالص استفاده نکرده، ولی از آن جا که تفسیر ایشان بیشتر مبتنی بر عقل است، حتّی وجوه روایی و لغوی را پس از بررسی عقلی پذیرفته است. از آن جا که شریف مرتضی در علوم ادبی، بسیار تبحّر داشته است، پُررنگ ترین وجهۀ تفسیر ایشان آن است و تقریباً هیچ آیهای را بدون بحث ادبی رها نکرده است.

۴. معجزه از دیدگاه سه مکتب کلامی ناظر بر آراء عبدالجبّار معتزلی، شهرستانی و سیّد مرتضی

زهرا درویشی قنبر، استاد راه نما: حوران اکبرزاده، کارشناسی ارشد دانشگاه علّامه طباطبائی، ۱۳۸۹.

در این پایان نامه به موضوع «معجزه» پرداخته شده و وقوع آن از منظر سه مکتب کلامی بررسی شده است. نویسنده برای بررسی دیدگاه های آرای عبد الجبار معتزلی، شهرستانی و سیّد مرتضی ـ که معرّف سه مکتب اشاعره، معتزله و امامیه هستند ـ ، فصول سهگانه ای را برای تحقیق خود ترسیم کرده است: ۱. رابطه معجزه با نبوّت از منظر سه متکلّم (عبد الجبار معتزلی، شهرستانی، سیّد مرتضی)؛  ۲. رابطۀ معجزه با علیت از منظر سه متکلّم؛ ۳. فرق معجزه با سایر امور خارقالعاده از منظر سه متکلّم. 

یافتههای تحقیق او در بخش نتیجه گیری پایان نامه چنین است: با وقوع معجزه، هیچ قانونی نقض نشده است؛ با فراموش شدن شرایط تحقق معجزه که یک قانون برتر است ـ ، زمینه و موضوع  وقوع قانون متعارف، از میان رفته است و و حکمت خداوند اقتضا دارد که در هر شرایطی، سنّت مربوط به آن شرایط جاری شود که گاهی عادت و گاهی خرق عادت است.

۵. بررسی تطبیقی عصمت انبیا از دیدگاه: شیخ صدوق، سیّد مرتضی، علّامه طباطبایی و علّامه عسکری

سیّد یعقوب هاشمی، استاد راه نما: حسین فقیه، استاد مشاور: محمّد کریمی، کارشناسی ارشد فقه و معارف اسلامی، مجتمع آموزش عالی فقه جامعة المصطفی، ۱۳۸۵.

مسئلۀ اصلی در این تحقیق، بررسی «عصمت انبیا» از دیدگاه چهار نفر از بزرگان شیعه: شیخ صدوق، سیّد مرتضی، علّامه طباطبایی و علّامه عسکری است. در فصل اوّل: کلّیات و برخی از واژگان کلیدی بحث، بیان می شود. واژۀ عصمت در لغت به معنای منع کردن و بازداشتن است، و در اصطلاح علم کلام نیز از آن به لطف الهی و ملکهای نفسانی یاد میشود که انسانِ برخوردار از آن را از هرگونه خطا و گناه باز میدارد.

در فصل دوم، ادلّۀ عقلی و نقلی عصمت انبیا از دیدگاه افراد یاد شده، مورد بحث قرار گرفته و روشن گردیده که ادلّۀ عقلی و نقلی فراوانی بر عصمت انبیا وجود دارد و عصمت را برای آنها ثابت میکند.

در فصل سوم، پس از بررسی عوامل گوناگون عصمت، رابطۀ عصمت با اختیار از دیدگاه این چهار عالِم، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و بیان شده که عصمت، با اختیار معصوم منافات ندارد و باعث سلب اختیار از او نمیشود. از همین رو، عصمت برای صاحب آن، نوعی فضیلت تلقّی میشود.

در فصل چهارم، قلمرو عصمت انبیا از دیدگاه افراد یاد شده، مورد بحث و تحقیق قرار گرفته و روشن شده است که عصمت انبیا شامل: عصمت در تلقّی، عصمت در حفظ و ابلاغ وحی و همچنین عصمت از هر نوع خطا و گناه میشود؛ امّا در عصمت از سهو و نسیان، میان این چهار شخصیت اختلاف است. شیخ صدوق، سهو و نسیان در امور عادی را -که مشترک بین پیامبر و دیگر مردم است ـ بر پیامبر جایز میداند؛ بر خلاف دیگران که هیچ نوع سهو و نسیانی را بر انبیا جایز نمیدانند. در فصل پنجم، بررسی و نقد برخی از مهمترین شبهات عصمت انبیا بیان شده است. در فصل ششم، به جمع بندی و آوردن خلاصهای از مطالب پایان نامه، پرداخته شده است.

۶. بررسی تاریخی _ تحلیلی عقل گرایی سیّد مرتضی و شیخ مفید در مقایسه با نظام عقل گرایی معتزله

عظیم رضوی صوفیانی، استاد راه نما: ناصر گذشته، استاد مشاور: محمّدهادی امینی، کارشناسی ارشد الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، ۱۳۸۸.

جنبش عقل گرایی اعتزالی، از اواخر قرن دوم هجری در سرزمین های اسلامی پا گرفت و پس از فراز و نشیب های بسیار و به طور روزافزون، بسیاری از مکاتب و فرقه ها را تحت تأثیر خویش قرار داد. یکی از این فرقه ها، شیعۀ امامیّه و بزرگان آن بود که هر چند گرایش به سمت عقل گرایی اعتزالی در آن، با مناقشات و مجادلات فراوان همراه شد ـ زیرا مبانی بنیادین این فرقه با عقل گراییِ حاکم بر مکتب معتزله منافات داشت ـ ، امّا سرانجام در قرن چهارم هجری، در سایۀ حکومت و حمایت آل بویه توسط افرادی همچون شیخ مفید و به ویژه سیّد مرتضی (پیشوایان امامی سدۀ چهارم هجری)، در شرایط خاصی و پس از گذار از بسترها و مقولات تاریخی ویژه ای، به طور قطعی انجام پذیرفت.

هدف از این پژوهش، بررسی نکات مبهم این پیوند و تحلیل تاریخیِ شرایط حاکم بر آن دوران است. این پایاننامه در دو بخش تنظیم شده است. بخش مقدماتی، از یک سو به بررسی و مقایسۀ مبانی و اصول اوّلیۀ امامیّه تا زمان غیبت امام دوازدهم علیه السلام و اصول بنیادین فرقۀ معتزله به خصوص عقل اعتزالی می پردازد و از سوی دیگر، گرایش سیّد مرتضی و شیخ مفید به مبانی اعتزالی را، با وجود این ناسازگاری، اثبات می کند. بیشترین منابع این قسمت را منابع اعتقادی و کلامیِ فرقه های امامیّه و معتزله تشکیل می دهد. بخش دوم به عنوان بخش اصلی این پایاننامه، به تحلیل شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ... عصر این دو متکلّم می پردازد تا ریشه های این گرایش درک گردد. تمامی منابع این بخش، تاریخی اند.

این تحقیق در پایان، دلایل گرایش متکلّمان یاد شده را برآیندی از نیروهایی همچون: غیبت امام و نیاز جامعۀ امامیّه پس از غیبت به کلام دستگاه مند در جهت بقای خود در محیط کثرت گرایانه و آزاداندیشانه و البته فارغ از تقیّه برای شیعیان در سرزمین های تحت حکومت آل بویه ـ که خود شیعی مذهب بودند ـ ، همگرایی سیاسی میان شیعه و معتزله، و حدّ بالای سازگاری با مبانی اعتزالی در شخصیت سیّد مرتضی و شیخ مفید در نظر می گیرد. البته در کنار این موارد، پیوندهای کلامی و تاریخی میان این دو فرقه نیز ـ که سابقه اش به پیش از قرن یادشده می رسیده ـ ، بررسی شده است.

۷. بررسی تطبیقی آموزۀ امامت در کلام اهل بیت و آثار متکلّمان برجستۀ شیعی (شیخ مفید، سیّد مرتضی و ...)

رضا نوین، استاد راه نما: احد فرامرز قراملکی، استاد مشاور: فتح الله نجّارزادگان، کارشناسی ارشد مدرّسی معارف اسلامی دانشگاه تهران (دانشکدۀ الهیات و معارف اسلامی)، ۱۳۸۸.

رهیافت های روایی و کلامی، دو منبع عمدۀ امامت شناسی اند. موضوع این تحقیق، بررسی و تطبیق مسائل امامت یعنی: تعریف، ضرورت، عصمت و جایگاه امام، همراه با تحلیل گزاره ای و مفهومی برای رصد وفاق ها و خلاف ها در این دو رهیافت است. شیخ مفید، امامت را تقدّم در مقتضای طاعت و متأخّران، آن را ریاست عامه در امور دین و دنیا بر سبیل خلافت از پیامبر صلی الله علیه و آله برای شخصی از اشخاص و به حقِ اصالت در دار تکلیف تعریف کرده اند. این تعریف، به تدریج با افزودن مقوّماتی تکمیل شده است. رهیافت رواییِ امامت را عهد الهی برای انسانی عادل، حجّت، معصوم، دارای ولایت، منصوب الهی و مفترض الطاعة می داند. این دو تعریف از حیث مقوّمات، نسبت عموم و خصوص من وجه دارند.

 ضرورت امام در رهیافت کلامی، با دلایلی همچون: برهان لطف، بدیهی بودن تشکیل حکومت، اجرای حدود و حفظ نظام اسلامی و وجوب دفع ضررهای عظیم اثبات شده است؛ لکن رویکرد رواییِ ضرورت وجود امام را حجّت الهی بودن امام و این که امام، واسطۀ فیض الهی و علّت مبقیۀ عالم هستی و نیز زمام دین و نظام مسلمانان به وی است، بیان می کند. ادلۀ اثبات ضرورت وجود امام در دو رویکرد روایی و کلامی نیز نسبت عموم و خصوص من وجه دارند.

دو رهیافت روایی و کلامی در دامنۀ عصمت امام، اختلاف چندانی ندارند. ممکن الخطا بودن امّت، و این که حفظ تعلیم شریعت وظیفۀ امام است، از دلایل عمدۀ ضرورت عصمت امام در متون کلامی است. رهیافت رواییِ عصمت را شرط امامت و آن را امر مسلّمی برای امام می داند. هر دو رهیافت تأکید می کنند که عصمت، منشأ الهی دارد و اختیار انسان را سلب نمی کند. برخی از مواردی که در خصوص منزلت و جایگاه امام در منابع کلامی بیان شده (مانند مفترض الطاعة بودن امام) منشأ روایی دارند و بعضی دیگر (مانند ریاست عامّه) عقلی هستند. افزون بر این موارد، رهیافت روایی جایگاه الهی و قدسی نیز برای امامت بیان می کند. در این رهیافت، امام، حجّت الهی و نور عالم هستی است.

۸. اسلوب بیان قرآن از نگاه سیّد مرتضی در کتاب «أمالی»

سوده ترقّی، استاد راه نما: بیژن کرمی، استاد مشاور: محمّد رضا وصفی، کارشناسی ارشد دانشگاه علّامه طباطبایی، ۱۳۸۹.

سیّد مرتضی، در قرن چهارم هجری، به دلیل روشنیِ مذاهب و تفکّر فِرَق اسلامی در میان متکلّمان و پیدایش فنّ مناظره، با بهره گیری از عنصر عقل و منطق، شروع به تشکیل جلسات تفسیری با محوریت آیات و روایات کرد. جالب این که سیّد، مورد احترام عـلمای هر دو فرقۀ سنّی و شیعه قرار داشت و ایشان نقطۀ وحدت بین شیعه و اهل سنّت بودند. به عبارت دیگر، می توان نتیجه گرفت که در آرایِ سیّد مرتضی، تعصّب بر مذهب شیعه نبوده و ایشان سعی در ایجاد وحدت بین شیعه و اهل سنّت داشته است. وی در این فضای مناسب، با بهره گـیری از سنّت و عقل، از ابهامات و سؤال های دینی مردم در مورد تفسیر آیات و روایات پرده برداشت و آثار فراوانی در زمینه های گوناگون فقهی و تفسیری و ... نگاشت. یکی از آثار تفسیری او کتاب غرر الفوائد و درر القلائد معروف به الأمالی سیّد مرتضی است.

در این رساله به بررسی اسالیب بیانی یا فنون بلاغیِ آیات مورد بحث سیّد مرتضی ذیل ۶۶ مجلس (که دارای مباحث بلاغی بوده) و تحت سه محور: علم بیان، معانی و بدیع، پرداخته شده است. با توجّه به این که سیّد مرتضی برخـی از این فـنـون را به طـور مسـتـقـیم نام برده و برخی را غـیر مـسـتـقـیم بـیـان کـرده (شرح آن را داده، ولی به نام آن اسلوب اشاره نکرده) و همچنین جهت تأیید برخی وجوه بیان شده توسط ایشان، در قسمت پایانیِ هر مجلس، نام آن اسالیب و شرح آن، با بهره گیری از تفاسیر ادبی گوناگون، تحت عنوان «تحقیق» بیان شده است.

۹. فرد و دولت در اندیشۀ شیخ مفید و سیّد مرتضی

عباس صالحی، استاد راه نما: یحیی انصاری شیرازی، استاد مشاور: محمّدحسین حشمت پور، کارشناسی ارشد الهیات و معارف اسلامی دانشگاه قم، ۱۳۸۹.

این نوشتار، به بررسی نگرش‏های کلامی ـ فقهی دو فقیه و متکلّم برجسته به نام‏های شیخ مفید و سیّد مرتضی در زمینۀ رابطۀ فرد و دولت می‏پردازد. بدین منظور، پس از ذکر مقدّمه، به بررسی تاریخچۀ شیعۀ امامیه و حکومت‏های شیعی پرداخته و آن گاه طی دو فصل، دیدگاه‏های کلامی _ فقهی این دو دانشمند را در زمینۀ یادشده به طور جداگانه بررسی کرده است. نویسنده در این تحلیل، از نگرش عالمان شیعه نسبت به حکومت و تقسیم آن به حکومت ظلم و عدل یاد کرده و دیدگاه این دو شخصیت برجستۀ شیعی را در مقابله با حکومت ستمگر به عنوان مسئولیت فردی و اجتماعی جامعه بررسی کرده و نظر آنها را در خصوص تعامل و همکاری با حکومت‏ها و دولت‏ها بیان کرده است.

۱۰. روش تفسیریِ سیّد مرتضی در أمالی (سورۀ بقره)

مهدیه لطفی، استاد راه نما: کریم علی محمّدی، استاد مشاور: رقیه صادقی نیری، کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت معلّم تبریز، ۱۳۸۹.

این رساله، به بیان روش تفسیریِ سیّد مرتضی پرداخته و برای این منظور، تفسیر آیات سورۀ بقره را مورد بررسی قرار داده است. نویسندۀ این پایان نامه، پس از جستجو در میان عبارات تفسیریِ سیّد مرتضی، به این نتیجه رسیده است که روش سیّد مرتضی را می توان روشی اجتهادی با گرایش کلامی نامید. قواعد لفظی و ادبی، مهم ترین ابزار های وی در تفسیرند. ضمن این که از اشعار شعرای عرب، خصوصاً اشعار جاهلی ـ که منبع اصیل لغوی محسوب می شوند ـ ، بهره های فراوان برده است. بنا بر این می توان گفت که ایشان گرایش ادبی لغوی نیز در تفسیر داشته است. ایشان در اغلب موارد، نظریات مفسّران بسیاری را، بدون ذکر نام آنها بیان میکرد و به جرح یا تعدیل آنها می پرداخت. خصوصاً در موارد بسیاری نظریات تفسیری ابو علی جبایی، متکلّم معتزلی (م۲۰۳ق) را بیان کرده است. این امر، بیانگر اشراف سیّد مرتضی به تفاسیر گوناگون اعم از تفاسیر شیعه و اهل سنّت است. روش سیّد و برخی از نظریات ایشان در تفسیر، مورد توجّه مفسّران بعد از وی قرار گرفت.

۱۱. بررسی آرای تفسیری سیّد مرتضی علم الهدی و تأثیر آن بر تبیان شیخ طوسی

هادی درزی رامندی، استاد راه نما: نصرت نیلساز، کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرّس، ۱۳۹۱.

ارائۀ تفسیر صحیح از آیات قرآن کریم، مستلزم اعتقاد به مبانیِ صحیح تفسیر قرآن و کاربرد ابزار تفسیری متناسب با آن مبانی است. از اینرو، سیّد مرتضی (م ۴۵۶ ق) و شیخ طوسی (م ۴۶۰ ق)، از مفسّران نامی شیعه، با مدّنظر قرار دادن این موضوع، به تبیین و تفسیر مراد آیات قرآن پرداختهاند. نویسندۀ این پایان نامه، محتمل دانسته که شیخ طوسی در تفسیر تبیان، از اندیشه های تفسیریِ سیّد مرتضی متأثر بوده است و در این مسیر، به روش  های تفسیریِ هر دو پرداخته و مبانی تفسیری آنها را استخراج کرده است که عبارت ند از: ۱. جواز تفسیر به روایت که شامل روایات معصومان علیهم السلام و روایات تفسیریِ صحابه و تابعیان میشود. ۲. جواز  تفسیر  به غیر روایت که شامل حجّیت ظواهر آیات، حجّیت عقل و استناد به اسالیب زبان عرب است.

او همچنین در زمینۀ مبانی صدوری قرآن، عقیده دارد که هر دو مفسّر، به اعجاز قرآن و مصونیت آن از تحریف معتقدند؛ امّا از جمله ابزار تفسیری ای که در الأمالی سیّد مرتضی و التبیان شیخ طوسی مورد استناد قرار گرفته است، روایات تفسیریِ صحابه و تابعیان، استناد به کلام عرب اعم از شعر، امثال، لغت و قواعد زبانیِ آن است که البته کاربرد آن نزد شیخ طوسی، بیش از سیّد مرتضی مشهود است.

۱۲. حقیقت امامت و اوصاف امام از منظر قاضی عبدالجبّار و سیّد مرتضی

علی اصغر حدیدی، استاد راه نما: محمّد رضا امینینیا، استاد مشاور: محمّد ابراهیمی راد  کارشناسی ارشد دانشگاه معارف اسلامی قم، ۱۳۹۳.

این رساله، به بیان دیدگاه قاضی عبدالجبّار و معاصر وی سیّد مرتضی در بارۀ حقیقت امامت و صفات امام، پرداخته است. از نگاه قاضی عبدالجبار «امام، کسی است که بر امّت ریاست داشته باشد، به طوری که قدرتی بالاتر از او نباشد». از نظر سیّد مرتضی «امامت، رهبریِ عمومی در زمینۀ دین به صورت بالإصاله است، نه به طور نیابت از کسی که در سرای تکلیف است». قاضی عبدالجبّار، وجوب امامت را وجوب نقلی علی الناس می داند، و سیّد مرتضی، وجوب عقلی علی الله. قاضی، عصمت را برای امام لازم نمی داند و معتقد است دلایل امامیه در این باره صحیح نیستند؛ امّا سیّد مرتضی همچون دیگر متکلّمان امامیه، عصمت را جزء ضروری ترین صفات امام برمی شمارد و دلایل امامیه را تأیید می نماید. قاضی عبدالجبّار، علم امام را در حدّ علم والیان، ضرور می شمارد و بیش از آن را برای امام لازم نمی داند. از نظر او در صورت جهل امام به مسائل دینی، رجوع به علما و خبرگان، هیچ اشکالی ندارد، در حالی که از نظر سیّد مرتضی باید علم امام، تمام مسائل دینی را فرا گیرد و او در مسائل دینی به کسی نیاز نداشته باشد. همچنین امام باید به امور مربوط به سیاست و حکومت، آگاهی کافی داشته باشد. از نظر قاضی، افضلیت به معنای فزونیِ ثواب و برتری در صفات برای امام لازم نیست و تقدیم مفضول بر فاضل، جایز، بلکه برخی از اوقات، واجب است؛ امّا سیّد مرتضی، افضلیت به هر دو معنا را برای امام لازم می داند و تقدیم مفضول بر فاضل را قبیح می شمارد.

از صفاتی که هر دو متکلّم معتزلی و امامی برای امام لازم می دانند، عبارتند از: اسلام، آزاد بودن، عقل، شجاعت، برتر بودن در قدرت، عدالت، قریشی بودن. البته در تفسیر دو صفت اخیر و دلایل آن، با یکدیگر اختلاف دارند.