سخنرانى حجّة الاسلام و المسلمين محمّدتقى سبحانى نيا
بسم الله الرحمن الرحيمبنده سخنانم را در دو بخش ارائه مى کنم. نخست دقايقى پيرامون شخصيت عبد الجليل قزوينى رازى و سپس گزارشى از آنچه در کنگره بزرگداشت اين شخصيت در مؤسّسه علمى ـ فرهنگى دار الحديث اتفاق افتاد.
امّا در بخش نخست بايد گفت که در باره تاريخ ولادت و وفات مرحوم عبد الجليل قزوينى رازى در منابع تاريخى و آثارى که از ايشان به جاى مانده و يا از اين انديشمند گزارش شده، چيزى نيامده است. لذا تاريخ دقيق تولّد و وفات او نامعلوم است. همچنين از مکان دفن وى و آرامگاه او اطلاعى در دست نيست؛ امّا سال هاى حيات او تا اندازه زيادى از مجموعه آثار او و زمان تأليف و انتشار آنها روشن است. عبد الجليل، کتابى تأليف کرده است به نام تنزيه عايشة که در سال ۵۳۳ ق، پايان يافته و منتشر شده است. البته انتشار به مفهوم زمان مؤلّف نه به معناى امروزى. همچنين کتاب نقض او از سال ۵۵۸ ق، در دسترس ديگران قرار مى گيرد و تا سال ۵۶۶ ق، چندين بار تغييرات و اصلاحاتى در آن اعمال شده است. بنا بر اين، سال ۵۶۶ ق، سال تکميل اين اثر به شمار مى رود. به هر تقدير، با توجّه به آثار وى، بويژه اين دو اثر که نام برده شد، به نظر مى رسد که سن او در سال انتشار اوّلين کتابش کمتر از ۳۰ سال نبوده است. بنا بر اين مى توان نتيجه گرفت که عبد الجليل در اوايل قرن شش يا سال هاى پايانىِ قرن پنج به دنيا آمده و در اواخر قرن ششم، يعنى پس از سال ۵۶۶ ق، از دنيا رفته است. يعنى او از علماى قرن ششم به شمار مى رود.
امّا در مورد جايگاه وى نزد عالمان زمانش، به يک نقل شاخص از انديشمندان اشاره مى کنم. شيخ منتجب الدين در الفهرست خود در باره عبد الجليل قزوينى رازى، بعد از ذکر نام و لقبش (قزوينى) مى نويسد: «عالمٌ فصيحٌ دَيّنٌ». همان گونه که مستحضريد، کتاب الفهرست شيخ منتجب الدين، يکى از منابع معتبر رجالى در نزد شيعه است. در اين قبيل آثار، روات و عالمان توصيف شده، توثيق يا تضعيف شده اند. از اين رو، براى توثيق و تضعيف، تنها با چند کلمه، مفهوم مورد نظر خود را رسانده و بناى بر تطويل نبوده است. لذا در باره عبد الجليل همين سه کلمه، گوياى مفهوم وسيعى خواهد بود. کلمه «عالم»، حکايت از جايگاه علمى اين شخصيت جليل القدر داشته است. کلمه «فصيح»، از جايگاه ادبى او حکايت مى کند و کلمه «دَيّن»، بيانگر ديانت و زهد و پارسايى اوست.
در برخى از آثار ديگر، او را «واعظ» نيز دانسته اند. اين کلمه در قرون پيشين، معنايى متفاوت و بسيار وزين تر از آنچه که امروز از اين کلمه فهميده مى شود، داشته است. در گذشته هاى دور، برخى بزرگان و علما مفتخر به لقب واعظ مى شدند. اين از آن رو بوده است که در امر وعظ و هدايت و ارشاد جامعه، اهتمام ويژه داشته اند و مرجعيت مى يافتند. اين لقب براى عبد الجليل، حکايت از اهتمام ويژه او در پاسدارى از کيان اسلام و تشيّع دارد و توانمندى او را در امر وعظ و منبر و ارشاد جامعه مى رساند.
از ويژگى هاى عبد الجليل قزوينى رازى، اهتمام به امور کلامى، آن هم در مسائل اختلافى با اهل سنّت بوده است. او با اين که نسبت به اصول تشيّع، سرسخت بود و اهل مصالحه و مماشات نبود، امّا به دنبال ايجاد اختلاف و تشديد آن نيز نبود و تلاش داشت تا با بيان علمى و رعايت اصول اخلاقى، ديدگاه هاى شيعه را تبيين کند.
نخستين کتاب او ـ همان گونه که اشاره شد ـ تنزيه عايشة نام داشت. او در اين کتاب، عايشه را تنزيه کرده است؛ امّا نه از اتّهام مخالفت و توطئه بر عليه امام على عليه السلام و اتّهام جنگ جمل؛ بلکه تنزيه او معطوف به اتهامى است که در مورد نسبت ناروا به عايشه داده شده است. عبد الجليل در اين کتاب، عايشه را از اين نسبت، تنزيه کرده و آن را ناروا دانسته است. اين اقدام او رويکرد تقريبى عبد الجليل را آشکار مى سازد. به هر حال به نظر مى رسد که دشمنى با افراد و مخالفان نبايد باعث شود از مسير عدالت خارج شويم. بويژه آن جا که تشديد اختلاف و دشمنى، به سوء استفاده دشمنان مشترک مى انجامد.
نکته اى که در اين جا لازم مى دانم در جمع اساتيد بزرگوار و برادران طلبه عرض کنم، اين است که به نظر بنده، پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله هرگز از وارد ساختن اتّهام هاى ناروا به همسران خويش خشنود نخواهند شد؛ اگر چه آن همسر، عايشه باشد. از رفتارهاى غرض ورزانه عايشه و دشمنى هاى او هيچ کس به اندازه امام على عليه السلام آسيب نديد و هيچ کس به اندازه ايشان از او ناخرسند نبود؛ امّا هيچ گاه از مسير عدالت خارج نشد. رفتار امام عليه السلام و سخن ايشان در باره عايشه، الگوى کاملى براى ما و سرمشق خوبى براى گفتار ما در بارۀ او خواهد بود. همان گونه که مى دانيد پس از جنگ جمل و کشته شدن چند هزار مسلمان ـ که بسيارى از آنان در زمره صحابه بودند ـ، امير المؤمنين عليه السلام عايشه را به همراه چهل سوار نقاب بر چهره ـ که همگى زن بودند ـ، محترمانه به مدينه بازگرداند. اين رفتار امام، موجب اعتراض برخى از ياران ايشان شد که امام عليه السلام در پاسخ آنها و در بيان وظيفه مسلمانان در مقابل همسران پيامبر ـ که امّهات المؤمنين اند ـ فرمود: «لها علينا حرمتها و على الله حسابها».
اين يعنى ما موظّف به رعايت حرمت امّهات المؤمنين ايم و اين به خاطر انتسابشان به پيامبر صلى الله عليه وآله است؛ امّا خداوند از آنان حساب کشيده و به خاطر زشتى هاى کردارشان، آنان را مؤاخذه خواهد کرد و طبق نص صريح آيات قرآن کريم که فرمود: « يَا نِسَاء النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللهِ يَسِيرًا»،۱ خطاهاى آنان نيز عذابى دو برابر به دنبال خواهد داشت.
به هر تقدير، از تشديد اختلاف و دامن زدن به اختلاف بيشتر بايد به شدّت پرهيز کرد، آن گونه که عبد الجليل بر آن اصرار داشت.
از مصاديق تلاش عبد الجليل در جهت زدودن اختلافات ناروا و ايجاد تقريب بين شيعه و سنّى، اين است که او در کتاب نقض خود، شيعه و سنّى را به گروه هاى هدايت شده و در مسير صحيح و گروه هاى منحرف و افراطى تقسيم کرده است. او از يک سو، شيعه را به اصولى در يک طرف و اخبارى و غُلات و حشويه در طرف ديگر تقسيم مى کند. سپس عقايد انحرافى را مربوط به اين گروه هاى افراطى مى داند و شيعه اصولى را که اکثريت نيز با آنهاست ـ از ديدگاه هاى انحرافى، مبرّى مى داند.
از طرفى، اهل سنّت را هم به دو گروه تقسيم کرده که يک طرف را حنفى ها و شافعى ها تشکيل مى دهند و طرف ديگر را ناصبى ها، مشبّهه و مجسّمه. سپس تصريح مى کند همان گونه که ما ديدگاه هاى ناصبى ها و مشبّهه و مجسّمه را ديدگاه اهل سنّتِ واقعى ـ که اکثريت با آنهاست ـ نمى دانيم آنان نيز ديدگاه هاى اخباريان، غُلات و حشويه را نبايد از شيعه قلمداد کنند.
از ويژگى هاى عبد الجليل رازى، تسلّط او بر ادبيات معاصر خويش است. همان گونه که در بيانات مقام معظّم رهبرى به سمع شما رسيد، وى، اديبى برجسته بود و ادبيات کتاب نقض، گوياى اين برجستگىِ عبد الجليل است. البته نثر کتاب نقض براى زمان حال ما دشوار فهم است و همگان از آن، آن گونه که بايد استفاده نمى بَرَند. لذا خبرى که بايد عرض کنم اين است که إن شاء الله به زودى، اين اثر توسّط يکى از اديبان سرشناس کشورى (استاد موسوى گرمارودى) بازنويسى مى شود و به نثر فاخر امروزى در مى آيد و منتشر خواهد شد.
از ويژگى هاى ديگر اين دانشمند فرزانه، تسلط بر منطق و نيز رعايت اصول اخلاقى در مناظرات و مکاتبات است. او همواره با ادلّه محکم، تلاش داشته است تا استدلال هاى خود را بيان کند و ديدگاه هاى خود را مستدل ارائه نمايد. لذا ديدگاه هاى خويش را با استدلال منطقى به اثبات مى رسانده و صرفاً اهل ادّعاهاى بدون دليل نبوده است. به تحقيق، وجود همين ويژگىِ اوست که اثرش ارزشمند و تا به امروز، حائز اهميت کرده است.
مقاله آقاى دکتر حسن اسلامى که در کنگره قم ارائه شد، تلاش کرده است تا براى استدلال ها و براهين او نمونه هايى را ذکر کند که دوستان علاقه مند مى توانند به اين مقاله مراجعه کنند. او همچنين غالباً از عفّت کلام خارج نشده و سعى کرده است از کلمات رکيک و ناسزا استفاده نکند. بيشترين تندىِ او به رقيب، تعابيرى چون «خواجه نوسنّى» يا «مصنّف بى انصاف» بوده است.
از ويژگى هاى عبد الجليل، تسلّط او بر تفسير قرآن است. بالغ بر سيصد آيه از قرآن کريم در کتاب نقض از سوى مؤلّف، مورد استشهاد قرار گرفته است. او همچنين در موضوعات فقهى و احکام شرعى، صاحب نظر بوده و رقيب خود را از ورود به عرصه فتاواى فقهى باز داشته و مى گويد: همان گونه که بين فقهاى مختلف و مذاهب چهارگانه اهل تسنّن، اختلاف فتوا بسيار است و قدحى به خاطر اختلاف فتوا به ائمّه اهل سنّت نيست، بين فقهاى شيعه هم اختلاف فتوا وجود داشته و اين اختلاف فتوا از اختلاف در مبانى و ديدگاه ها و فهم متون و اجتهاد آنان نشئت مى گيرد. بنا بر اين نبايد در اين حوزه، وارد شد و يا شيعه را به خاطر فتواى يکى از فقهايش، مورد مذمّت و سرزنش قرار داد.
از ويژگى هاى عبد الجليل تسلّط بر جغرافيا و اطّلاعات از اماکن مذهبى بويژه مدارس علمىِ شيعيان در بلاد مختلف بوده است؛ از جمله مدارس علميه قم، کاشان، رى، قزوين و شهرهاى ديگر که در نوشته هاى ايشان نمود يافته است.
امّا بخش دوم سخن هايم گزارشى است از کنگره عبد الجليل در قم که خدمتتان عرض کنم. مؤسسه علمى ـ فرهنگى دار الحديث با همکارى آستان حضرت عبد العظيم حسنى عليه السلام، از سال ۱۳۸۰ ش، طرحى را با عنوان «گراميداشت بزرگان و عالمان رى» در دست اجرا دارد تا در پرتو شناساندن اين چهره هاى ماندگار، برخى فعّاليت هاى پژوهشى و فرهنگى را نيز سامان دهد.
البته بديهى است که همه شخصيت هاى علمىِ رازى لزوماً اهل رى نبوده اند و هر يک ممکن است اصالتاً اهل يکى از شهرهاى ديگر باشند. عبد الجليل هم قزوينى الأصل بوده و سال ها در قزوين زندگى کرده و تحصيل نموده است؛ امّا فضاى حاکم بر قزوين از يک سو و رواج فعاليت هاى علمى در رى از سوى ديگر، او را به رى کشاند و به دانشمندى «رازى» معروف ساخت. البته قزوينى بودن اين شخصيت بزرگ در کنگره، هرگز انکار نشده و حضور شخصيت هاى اين شهر در کنگره و برگزارى يک مراسم نيم روزه در قزوين، گواه اين ادّعاست. بنا بر اين، برگزارى کنگره اى در تجليل از مقام اين شخصيت فرزانه، قابل تقدير بوده و براى شهر قزوين و مردم متديّن و علم دوست آن مغتنم است.
عالمان و محدّثانى که بزرگداشت آنها تا کنون در دستور کار قرار گرفته است، عبارت اند از:
۱. حضرت عبد العظيم حسنى عليه السلام (م ۲۵۰ق)؛
۲. ابو الفتوح رازى (زنده در قرن ۶)؛
۳. ثقة الاسلام کلينى (م ۳۲۹ق)؛
۴. عبد الجليل رازى قزوينى (زنده در ۵۶۰ ق)؛
۵. شيخ صدوق (م ۳۸۱ق)؛
۶. سيّد مرتضى علم الهدى (م ۴۳۶ق)، به مناسبت هزارمين سال وفاتش.
سه همايش نخست، به ترتيب در سال هاى ۱۳۸۲، ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸ هجرى شمسى برگزار شد. چهارمين همايش هم، به بزرگداشت عبد الجليل قزوينى اختصاص يافت که در چهارم خرداد سال جارى، يعنى دو روز قبل در قم برگزار شد.
آغاز به کار دبيرخانه اين کنگره، از ابتداى سال ۱۳۸۹ ش، بوده است که حاصل دو سال فعاليت آن، آماده سازى و انتشار شش عنوان کتاب (در هفت جلد) است که به عرض مى رسد:
۱. کتاب نقض با ويرايش علمى جديد؛
۲. عبد الجليل رازى قزوينى، روزگار و کتاب وى؛
۳. شناخت نامه عبد الجليل و «نقض»؛
۴. بررسى توصيفى ساختار دستورى کتاب «نقض»؛
۵. مجموعه مقالات کنگره (در دو جلد)؛
۶. چکيده مقالات با ترجمه عربى و انگليسى.
همچنين شوراى علمى کنگره، برنامه هاى ديگرى را نيز لازم و مفيد تشخيص داد که از جهت اجرا متوقّف بر آماده سازى کتاب نقض با ويرايش جديد بود. از اين رو، انجام يافتن آنها به پس از برگزارى کنگره موکول شد. اين کارها عبارت اند از:
۱. بازنويسى کتاب نقض؛
۲. ترجمه متن بازنويسى شده نقض به زبان انگليسى؛
۳. ترجمه متن بازنويسى شده نقض به زبان عربى.
به مجموع اين کارها، عرضه مجموعه آثار در قالب DVD، انتشار دو شماره خبرنامه و رونمايى از تمبر يادبود عبد الجليل قزوينى را نيز بايد اضافه کرد.
بحمدالله، کنگره با سخنرانى حضرت آية الله العظمى سبحانى افتتاح شد و پس از ارائه مباحث علمى مربوط از سوى برخى بزرگان و فرهيختگان، با سخنرانى جناب آقاى دکتر على لاريجانى، رئيس محترم مجلس شوراى اسلامى، به کار خود پايان داد. يکى از کارهاى خوب اين کنگره ـ که به سفارش مقام معظّم رهبرى بود ـ، تجليل از مقام علمىِ مرحوم محدّث اُرموى، مصحّح کتاب نقض بود. در اين مراسم، از فرزند اين مرحوم دعوت به عمل آمد و سخنانى را در ويژگى هاى علمى و اخلاقى پدر بيان نمودند.
در پايان، پيشنهاد مى کنم کميته اى علمى در قزوين تشکيل شود و بر اساس برنامه اى مدّون و دقيق، شخصيت هاى علمى قزوينى ـ که کم هم نيستند ـ، مورد شناسايى قرار گيرند و در کنگره هاى سالانه يا دوسالانه، از مقام اين شخصيت ها تجليل شود و آثارشان معرفى و در صورت نياز، احيا شوند. اين اقدام، آثار بابرکتى همچون معرّفى بيش از پيش شهر قزوين به عنوان شهرى عالم خيز، تشويق جوانان و ايجاد خودباورى بيشتر و شکوفايى و نشاط علمى فراوان به دنبال خواهد داشت. و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته.
۱. سوره احزاب، آيه ۳۰.