تاريخ : 1391/10/03
کد مطلب: 343
مصاحبه با آية ‏الله‏ رضا استادی

مصاحبه با آية ‏الله‏ رضا استادی

خبرنامه کنگره حضرت عبدالعظيم عليه ‏السلام مصاحبه ‏اى مکتوب با حضرت آية الله‏ استادى ترتيب داده و در آن سؤالهايى درباره شخصيت حضرت عبدالعظيم حسنى عليه‏ السلام مطرح نموده است. اينک متن مصاحبه تقديم خوانندگان مى ‏شود.

خبرنامه: از نظر شما مطالبى که در کتاب نورالافاق۱ درباره حضرت عبدالعظيم عليه ‏السلام آمده تا چه حدّ اعتبار دارد؟

آية ‏الله استادى: کتابى که به نام نورالافاق (در برخى مصادر به اشتباه فوز الافاق خوانده شده) در ۱۰ ۱۱۹ صفحه جيبى و در سال ۱۳۴۴ چاپ سنگى شده، از کتابهايى است که به هيچ وجه نمى ‏توان به مطالب نقل شده در آن اعتماد و استناد کرد.

  براى شاهد عرضم يکى، دو نمونه از مطالب آن را ياد مى ‏کنم و فکر مى ‏کنم همين نمونه‏ ها کافى باشد.

نمونه اول

در صفحه ۳۵ رساله نور الافاق آمده است:

«حرز حضرت امام محمّد تقى عليه ‏السلام که سيد بن طاووس رحمه ‏الله معنعا در صحاح از ادعيه مجربه از حضرت عبدالعظيم، روايت مى ‏نمايد که در مدينه طيبه حضور مبارک حضرت امام محمّد تقى عليه ‏السلام مشرف بودم، قنداقه حضرت امام على النقى عليه ‏السلام را آوردند. حضرت از جاى برخاسته، قنداقه را گرفته و بوسيد و اين حرز را نوشته، همراه آن حضرت کرد و فرمود: اى عبدالعظيم، به شيعيان ما بگو [اگر] اين حرز را همراه خود و اولاد خود کنند، از آفات ارضيه و سماويه در امان خداند متعال خواهند بود».

  عبارت بالا ترجمه اين عبارت مهج الدعوات سيد بن طاووس است:

«حرز لمولانا على بن محمّد النقى ـ عليهما افضل الصلوات و اکمل التحيات ـ قال الشيخ على بن عبدالصمد ... قال حدثنا عبدالعظيم بن عبدالله‏ الحسنى: ان ابا جعفر محمّد بن على الرضا عليهما السلام کتب هذه العوذة لابنه ابن الحسن على بن محمّد عليهما السلام و هو صبى فى المهد و کان بعوذه بها و يأمر اصحابه بها».

  توجه داريد که در اين عبارت جمله ‏هاى زير که در نورالافاق آمده نيست:

۱. در صحاح از ادعيه مجرّبه.

۲. قنداقه حضرت امام على النقى عليه ‏السلام را آوردند، حضرت از جا برخاسته، قنداقه را گرفت و بوسيد.

۳. اى عبدالعظيم، به شيعيان ما بگو [اگر] اين حرز را همراه خود و اولاد خود کنند، از آفات ارضيه و سماويه در امان خداوند متعال خواهند بود.

  بنابراين، مؤلف نورالافاق جملاتى را به خواست خود به روايت افزوده است.

  صاحب نورالافاق در صفحه ۳۶ مى ‏نويسد:

«مرحوم مجلسى رحمه ‏الله در جلد نوزدهم بحارالانوار ـ که تمامى آن ادعيه است ـ در عوذات الائمه فى الايام مى ‏نويسد: اين حرز حضرت امام محمّد تقى عليه‏ السلام را ـ که راوى او سيد جليل کريم محدث عليم، حضرت عبدالعظيم حسنى عليه‏ السلام است ـ کسى که بخواند روز جمعه تا جمعه آتيه از آجال معلقه نخواهد مرد».

  عبارت بالا ترجمه اين دو عبارت بحارالانوار است:

۱. «عوذة يوم الجمعه ... و هذه العوذة کتبها ابو جعفر محمّد بن على عليهما السلام لابنه ابى الحسن، و هو صبّى فى المهد و کان يعوذه بها؛ رواها عبدالعظيم الحسنى عليه ‏السلام»۲

۲. «عوذة يوم الجمعة فى مصباح المتهجد: اخبرنا جماعة ... عن عبدالعظيم ابن عبدالله‏ الحسنى ـ رضى الله‏ عنه ـ : ان ابا جعفر محمّد بن على کتب هذه العوذة لابنه ابى الحسن و هو صبىّ فى المهد و کان يعوذه بها يوما فيوما»۳

  در اين عبارت هم جمله زير ـ که در نورالافاق آمده ـ نيست:

«کسى که بخواند روز جمعه تا جمعه آتيه از آجال معلقه نخواهد مرد».

  و صاحب کتاب از خود اين جمله را به روايت افزوده است؟!!

نمونه دوم

  در صفحه ۱۰۰ مى ‏نويسد:

«بديل بن ورقاء خزاعى صحابى که از صحابه حضرت اميرالمؤمنين بوده است».

  با اينکه بديل از اصحاب رسول الله‏ صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏آله است. به قاموس الرجال ذيل بديل رجوع شود.

  در صفحه ۱۰۱ مى ‏نويسد:

«شيخ عبدالجليل قزوينى رازى مى ‏نويسد: خواجه ابوالفتوح رازى مصنف بيست مجلد تفسير قرآن بوده که تمام علما طالب و راغب خواندن آنها شدند [و مى ‏لنگد در فهم او پاى صاحبان فهم و اغلب آنها عربى است و تفسير فارسى داشته]».

  سطر آخر به عبارت کتاب نقض، ج ۱، ص ۲۱۲ افزوده شده و خلاف واقع است.

  در صفحه ۱۰۲ مى ‏نويسد:

«ابن شهرآشوب مازندرانى در کتاب معالم مى‏ نويسد: شيخ ابوالفتوح بن على رازى صاحب کتاب تفسير بوده موسوم به روض الجنان و روح الجنان فى تفسير القرآن که به فارسى تفسير فرموده و فارسى عجيبى است».

  عبارت بالا ترجمه تحريف شده اين عبارت معالم العلماء، صفحه ۱۲۸ است:

شيخ ابوالفتوح بن على الرازى عالم، له روض الجنان و روح الجنان فى تفسير القرآن فارسى، الا انه عجيب.

  ترجمه جمله آخر اين است که تفسير عجيبى است، نه فارسى عجيبى است.

در صفحه ۱۰۲ مى ‏نويسد: «شيخ منتجب الدين بن بابويه قمى در فهرست مى ‏نويسد ...».

  سپس همان عبارت معالم العلما، را نقل مى ‏کند، با اينکه در فهرست منتجب الدين، ص ۷۸ آمده است:

«الشيخ الامام جمال الدين ... عالم، واعظ، مفسّر دين، له تصانيف منها التفسير المسمى روض الجنان و روح الجنان ...».

  و در همان صفحه مى ‏نويسد: «شيخ فقيه عبدالله‏ بن حمزه طوسى مى ‏نويسد: شيخ ابوالفتوح عالم و واعظ و مفسر است ...».

  و اين عبارت فهرست منتجب الدين است که به اشتباه به عبدالله‏ بن حمزه طوسى، صاحب کتاب ايجاز المطالب ـ که از او مطلب ديگرى درباره ابوالفتوح در حديقة الشيعة ياد شده ـ نسبت داده است.

  و در صفحه ۱۱۱ مطلبى را از ابن حمزه در کتاب ايجاز المطالب نقل کرده که مدرک آن حديقة الشيعة ج ۲، ص ۸۰۲ است و با مراجعه به عبارت نورالافاق و عبارت حديقة الشيعة معلوم مى ‏شود که چقدر در عبارت تحريف شده است.

  در صفحه ۱۱۳ مى ‏نويسد: «درباره آن حضرت (عبدالعظيم حسنى) کتب کثيره تأليف شده: أخبار العظيميه شيخ صدوق رحمه ‏الله و رساله صاحب بن عباد، ترجمه صدر المتألهين ملاصدرا شارح اصول کافى ...».

  براى آشنايان با ملاصدرا و آثار او بسيار روشن است که رساله صاحب بن عباد را ايشان ترجمه نکرده است و اين نسبت خلاف واقع است.

  در صفحه ۱۱۵ مى ‏نويسد: «ابوعبدالله‏ ياقوت حموى، صاحب معجم البلدان مى ‏نويسد: در سنه ششصد از هجرت وارد رى شدم، شهر بزرگى ديدم؛ انهار جاريه و اشجار کثيره و مدارس متعدده و اعظم ايشان مدرسه سيد ابوالفتوح رازى بوده که چهارصد مرد فقيه در آن تدريس مى ‏کردند و تمام مدرسه از کاشى کبود بود و درب مدرسه رو به قبله، مقابل محل سکة الموالى ـ که از محلات معظم رى بوده که تمام سکنه آن شيعيان بودند ـ و تشريف فرمايى حضرت عبدالعظيم عليه ‏السلام هم در همان محله شده ...».

  با اينکه حموى در معجم البلدان ج ۳، ص ۱۱۷ مى ‏نويسد: «کانت مدينة عظيمة خربت اکثرها و اتفق اننى اجتزت فى خرابها فى سنة ۶۱۷...».

  و از مدارس متعدده و مطالب ياد شده در نورالافاق، در عبارت حموى اثرى ديده نمى ‏شود.

خبرنامه: نظر شما در باره روزهايى که به عنوان زادروز و وفات حضرت عبدالعظيم عليه ‏السلام ياد و مشهور شده چيست؟

آية الله‏ استادى: تنها مدرک اين دو تاريخ همان کتاب نورالافاق است که از دو کتاب ناشناخته ديگر نقل کرده است و از اين کتاب به آثار ديگر نيز راه پيدا کرده است و به نظر يک محقق يا مورخ و يا محدّث اين قبيل نقل ها نمى ‏تواند مورد استناد قرار گيرد.

  البته اوليّن بارى که بنده از يکى از اساتيدم تاريخ وفات حضرت عبدالعظيم را به نقل از کتاب بدايع الانساب لاهوتى شنيدم، برايم تازگى داشت و جالب بود؛ امّا با رجوع به کتاب بدايع الانساب روشن شد که مدرک ايشان هم همين نقل مؤلف نورالافاق است.

خبرنامه: در برخى از منابع، از کتابى به نام کتاب عبدالعظيم ياد شده است. شما از آن چه اطلاعى داريد؟

آية ‏الله‏ استادى: حتماً مقصودتان همان کتابى است که در تأليفات شيخ صدوق رحمه ‏الله ذکر شده است. از تأليفات شيخ صدوق آنچه در دست است، همه چاپ شده و ساير تأليفات او ـ که تعداد آنها هم زياد است ـ از جمله همين کتب، از بين رفته و يا لااقل اطلاعى از آنها در دست نيست.

خبرنامه : محتواى کتابهاى يوم و ليله و خطب اميرالمؤمنين از تأليفات حضرت عبدالعظيم عليه ‏السلام چه بوده است؟

آية ‏الله‏ استادى: در رساله صاحب بن عباد دو کتاب حضرت عبدالعظيم با عنوانهاى کتاب يوم و ليلة و کتاب روايات عبدالعظيم الحسنى، و در فهرست نجاشى هم کتاب خطب اميرالمؤمنين معرفى شده است.

  مرحوم علامه تهرانى (الذريعة، ج ۲۵، ص ۳۰۳) بيست و پنج اثر به عنوان کتاب يوم و ليلة معرفى کرده و در برخى از آنها تصريح نموده که در اعمال روز و شب و عبادات شبانه روزى است. بنابراين حدس قوى مى ‏زنيم که کتاب يوم و ليلة حضرت عبدالعظيم هم در همين زمينه بوده است.

  کتاب روايات عبدالعظيم هم حتماً به تعبيرى مسند عبدالعظيم بوده؛ يعنى شامل رواياتى بوده که وى از ائمه عليهم ‏السلام يا اصحاب ائمه روايت کرده است.

  درباره کتاب خطب اميرالمؤمنين عرض مى ‏کنم در کتاب «بحثى کوتاه پيرامون مدارک نهج البلاغه» که حدود سى سال قبل چاپ شده نوشته ‏ام:

«پيش از تأليف نهج البلاغه کتابهايى مانند آن تأليف شده و در آنجا علاوه بر خطب اميرالمؤمنين حضرت عبدالعظيم هشت اثر ديگر با همين عنوان ياد شده است».

  و متأسفانه هيچ کدام از اين نُه اثر در دست نيست و مفقود شده‏ اند؛ همان‏طور که دو کتاب ديگر حضرت عبدالعظيم يعنى يوم و ليله و روايات عبدالعظيم هم مفقود شده است.

خبرنامه: حضرت عبدالعظيم عليه ‏السلام چند نفر از امامان معصوم عليهم ‏السلام را درک کرده است؟

آية ‏الله‏ استادى: عبدالعظيم حسنى عليه‏ السلام از حضرت جواد عليه ‏السلام و حضرت هادى روايات فراوانى دارد و در برخى کتابها يک روايت از وى از امام رضا عليه ‏السلام و نيز يک روايت از وى از امام عسکرى عليه ‏السلام نقل شده است که درباره اين دو روايت گفته شده: احتمال مى ‏رود در اولى ابوالحسن الهادى به ابوالحسن الرضا اشتباه شده باشد و در دومى هم مقصود از عسکرى، امام هادى باشد؛ زيرا به ايشان هم عسکرى گفته مى ‏شده است.

  در هر صورت، از نظر سن و تاريخ تقريبى تولد (۱۸۰) و تاريخ وفات (۲۵۲) حضرت عبدالعظيم، ايشان در سال هاى پايانى عمر امام موسى بن جعفر عليهما السلام تا چند سال به رحلت امام عسکرى عليه ‏السلام در قيد حيات بوده است، اما روايت کردن وى از غير از امام جواد و امام هادى عليهما السلام مورد ترديد است.

خبرنامه: در روايتى ثواب زيارت حضرت عبدالعظيم به ‏منزله زيارت حضرت امام حسين عليه ‏السلام دانسته شده، علت آن چيست؟

آية ‏الله‏ استادى: آنچه مى ‏توانم عرض کنم اين است که همين حديث باعث شده است که قبر حضرت عبدالعظيم بعد از قبور ائمه عليهم ‏السلام يکى از چند مزارى باشد که بيش از همه زيارتگاههاى ديگر مورد توجه مؤمنان، به ‏ويژه علما و اولياى خدا قرار گرفته است؛ امّا در مورد محتواى حديث چيزى جز تشويق و ترغيب به ‏نظر نمى ‏رسد، و هو العالم.

خبرنامه: اگر رى شهر شيعيان بوده، به چه علت حضرت عبدالعظيم در رى مخفيانه زندگى مى ‏کرد؟

آية ‏الله‏ استادى: حموى در معجم البلدان مى ‏نويسد: «هنگامى که مهدى عباسى در زمان خلافت منصور عباسى وارد رى شد، شهر رى را بازسازى و در آن مسجد جامع ساخت که در سال ۱۵۸ بناى مسجد به پايان رسيد». اگر مردم رى همه يا غالباً شيعه بودند، حتماً مورد خشم و غضب خلفاى عباسى قرار مى ‏گرفتند، نه اينکه در شهرشان مسجد جامع بنا کنند. و اگر اين وضع تا قرن سوم ادامه پيدا کرده باشد ـ که ظاهراً اين ‏طور است ـ نبايد بگوييم رى شهر شيعيان بوده است و از سويى ممکن است حضرت عبدالعظيم به ‏خاطر تحت تعقيب بودن مخفيانه زندگى مى ‏کرده است و بهتر اين است که بگوييم خصوصيات زندگى آن بزرگوار براى ما روشن نيست و در تواريخ در اين زمينه ‏ها مطلبى ديده نمى ‏شود.

خبرنامه: در برخى از روايات حضرت عبدالعظيم عليه ‏السلام از تحريف قرآن سخن به ميان آمده است. تکليف ما با اين قبيل روايات چيست؟

آية ‏الله‏ استادى: فعلاً نمى ‏دانم مقصود شما کدام روايت يا روايات است و در صورتى که روايتى در اين زمينه از آن حضرت باشد و توجيه قابل قبولى نداشته باشد، حتماً آن روايت مردود است؛ زيرا توجه داريد که روايات مرويه از حضرت عبدالعظيم عليه ‏السلام مانند ساير روايات بايد يک‏ يک از حيث سند و محتوا مورد بررسى قرار گيرد و اين طور نيست که هرچه به آن بزگوار نسبت داده شده، صحيح باشد و نيز اين طور نيست که همه مشايخ و راويان وى شناخته شده و مورد تأييد باشند، بلکه برخى از آنان مجهول و ناشناخته و برخى هم مورد نکوهش قرار گرفته ‏اند.

  حضرت آقاى عطاردى در کتاب گرانقدر عبدالعظيم الحسنى مى ‏نويسد: «يکى از مشايخ حضرت عبدالعظيم، حسين بن سياح است و ابن غضايرى گفته است وى از غاليان است و روايات او قابل اعتنا نيست». آقاى عطاردى مى ‏افزايد: «اين شخص از جمله کسانى است که برخى از اخبار مربوط به تحريف قرآن از او نقل شده است».



۱. نورالآفاق، تأليف حاج شيخ جواد شاه ‏عبدالعظيمى م ۱۳۵۸ ق يكى از كتابهاى فارسى است كه به شرح حال حضرت عبدالعظيم حسنى عليه‏السلام پرداخته است. وى كتاب و ديگرى در همين موضوع به نام الخصائص العظيمية تأليف كرده است. ر. ك: الذريعه، ۷، ص ۱۶۹ و ج ۱۶، ص ۳۶۷ و ج ۲۴، ص ۳۵۵؛ فهرست كتب فارسى چاپى، ح ۱، ص ۱۱۹۵.

۲. ج ۹۱، ص ۲۰۴.

۳. ج ۸۷، ص ۱۳۶.