تاريخ : 1391/10/06
کد مطلب: 351
 شخصیت حضرت عبدالعظیم علیه السلام

شخصیت حضرت عبدالعظیم علیه السلام

سال ولادت حضرت عبدالعظیم علیه السلام و درک محضر حضرت رضا علیه السلام

از نوشتۀ آستان محترم حضرت عبدالعظیم علیه السلام با این عبارت: «همزمان با هزار و دویست و پنجاهمین سالگرد میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام ...» استفاده می‌شود که میلاد آن حضرت در سال ۱۷۴ ق، بوده است؛ یعنی هفت سال بعد از وفات حضرت موسی بن جعفر علیه السلام، چون ولادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام، بنابر آنچه محمد بن یعقوب کلینی ـ علیه الرحمة ـ فرموده،۱ سال ۱۲۸ ق، و وفات ایشان سال ۱۸۲ ق،۲ بوده است. و ولادت حضرت رضا علیه السلام سال ۱۴۸ ق، و وفاتش سال ۲۰۲ یا ۲۰۳ ق، بوده و مدّت امامت آن حضرت تقریباً بیست سال۳ یا بیست و شش سال۴ بوده است؛ بنابراین از عمر شریف حضرت عبد العظیم علیه السلام در اوایل زمان امامتِ حضرت، بنابر قول اول، ۲۹ سال و بنابر قول دوم، ۳۵ سال گذشته است و کاملاً امکان روایت عبدالعظیم از حضرت رضا علیه السلام متحقق است. شاهد بر وقوع آن نیز روایاتی است که در بسیاری از کتابهای حدیثْ منقول است. ما در اینجا به چند نمونه اشاره می‌کنیم:

۱.    روایت حضرت عبدالعظیم علیه السلام از ابن ابی عمیر؛ بنابر نظر شیخ طوسی، وی از اصحاب حضرت کاظم علیه السلام۵ یا از اصحاب حضرت رضا علیه السلام بوده است.۶

۲.       روایت حضرت عبدالعظیم علیه السلام از عبدالله بن الحسن العلوی؛ وی یکی از روات حضرت رضا علیه السلام است.۷

۳.    روایت حضرت عبدالعظیم علیه السلام از علی بن اسباط؛ ایشان از اصحاب حضرت رضا علیه السلام بوده، چنانکه شیخ و نجاشی تصریح کرده است.۸

  بنابر آنچه گفته شد، مناقشۀ جمعی از بزرگان اهل فن در روایت عبدالعظیم از حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام مورد ندارد. بلی، اگر کسی مناقشه و از آستان مقدس حضرت عبدالعظیم ـ رضوان الله علیه ـ سؤال کند که راه اثبات این عنوان: «همزمان با هزار و دویست و پنجاهمین سالگرد الخ» چیست؟ می‌توان گفت جای پرسش باقی است، لکن با این توضیحات، پاسخ این پرسش داده می‌شود. و الله العالم.

 

شخصیت بزرگوار حضرت عبدالعظیم علیه السلام

شاید ذکر موقعیت و شخصیت امثال این بزرگواران از سوی افرادی چون بنده، توهین به آنها باشد؛ لکن چون مناقشاتی از طرف بعضی نویسندگان شده است به ناچار چند جمله‌ای عرض می‌شود.

  نجاشی۹ عباراتی را ذکر کرده که دلالت دارد این بزرگوار در حال دینداری و شدّت تقیه و غایت بی‌اعتنایی به حیثیات دنیوی و مادی، زندگی می‌کرده است. پس از آن، به ذکر خصوصیات و ویژگیهای زندگی حضرت عبدالعظیم علیه السلام پرداخته است؛ با این بیان که:

۱.    کتاب خطب امیرالمؤمنین علیه السلام که خطبه‌های امیرالمؤمنین علیه السلام را شامل بوده است. متأسفانه این کتاب در دست نیست و قبل از سید رضی ـ رضی الله عنه ـ موجود است.

۲.    «حدثنا احمد بن محمد بن خالد البرقی۱۰ قال: کان عبدالعظیم ورد الرّی هارباً من السلطان؛ برقی، که از بزرگان محدثین بوده، گفته است که عبدالعظیم از دست سلطان جائر آن زمان فرار کرد و وارد ری شد».

معلوم می‌شود ری را مأمن شیعه می‌دانسته است.

۳.    «و سکن سرباً فی دار رجل من الشیعة فی سکّة الموالی؛ و در سردابی از سرداب‌های شیعه در مکانی به نام «سکّة الموالی» ساکن شد».

معلوم می‌شود از اینکه از طرف سلطان، مورد تعقیب قرار گیرد، خائف بوده است.

۴.    «فکان یعبد الله فی ذلک السرب و یصوم نهاره و یقوم لَیلَه؛ در آن سرداب، زمانی بندگی خدا را می‌نمود و روزها روزه می‌گرفت و شبها به پا می‌ایستاد».

معلوم می‌شود این فشارها تأثیری در روحیۀ این بزرگوار نداشته و توحیدش کامل بوده است.

۵.    «فکان یخرج مستتراً فیزور القبر المقابل قبره و بینهما الطریق و یقول: هو قبر الرجل من وُلدِ موسی بن جعفر علیه السلام؛ پنهانی از سرداب برای زیارت قبری که در زمان برقی روبه روی قبر خود حضرت عبدالعظیم قرار گرفته و راهی به آن قبر داشت، خارج شد و در حالی که می‌‌فرمود: این قبر مردی از فرزندان موسی بن جعفر علیه السلام است».

  ظاهر این است که فرزند بلاواسطه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام بوده است. و این شاهدی بر این است که حضرت عبدالعظیم علیه السلام در زمان حضرت رضا علیه السلام بوده است؛ چنانکه قبلاً توضیح دادیم.

۶.    «و تصح خبره الی الواحد بعد الواحد من شیعة آل محمد علیه السلام حتی عرَفه اکثرهُم؛ این اخلاق کم سابقه در شهر ری به یک یک شیعیان آل پیغمبر گسترش پیدا کرد تا حدی که بیشتر شیعیان آن شهر مقدسِ شیعه‌پرور، شناسایی پیدا کردند و ]گویا اواخر عمر شریف آن حضرت بوده است[»

۷.    «فرآی رجل من الشیعة فی المنام رسول الله صلی الله علیه و آله قال له: اِنّ رجلاً من وُلدی یحمل من سکّة الموالی و یدفن عند شجرة التفاح فی باغ عبدالجبار بن عبدالوهاب و اشار الی المکان الذی دفن فیه؛ پس مردی از شیعیان در عالم خواب پیغمبر خدا را دید که فرمود: مردی از فرزندان من از (سکّة الموالی) تشییع و حمل می‌شود برای دفن در نزد درخت سیبی که در باغ عبدالجبار فرزند عبدالوهاب است، و اشاره فرموده به همان محل شریف (مدفن فعلی).»

  از این رؤیای صادقه، عظمت روحی این حضرت و صحت نسب آن وجود محترم به پیغمبر گرامی و صحت مدفن آن بزرگوار استفاده می‌شود.

۸.    «و ذهب الرجل لیشری الشجرة و مکانها من صاحبها فقال له: لأیِّ شیء تطلب الشجرة و مکانها فاخبره بالرؤیا فذکر صاحب الشجرة أنه کان رأی مثل هذه الرؤیا و انه قد جَعَل موضِع الشجرة مع جمیع الباغ وقفاً علی الشریف، و الشیعة یدفنون فیه؛ مرد شیعه به قصد خرید آن درخت و آن باغ روانه شد. صاحب باغ پرسید: به چه انگیزه‌ای طالب خرید اینها شدی؟ در جواب، خواب خود را یادآور شد. صاحب درخت گفت: من هم همین خواب را دیده‌ام. پس خود صاحب باغ، محل درخت و همه باغ را وقف آن بزرگوار کرد، و شیعه‌ها اموات خود را در آنجا دفن می‌کردند.»

اموری از این عبارت استفاده می‌شود که بدین قرار است:

۱.       تصلب شیعیان در علاقه به آل محمد صلی الله علیه و آله؛

۲.       اهل دنیا نبودن صاحب باغ؛

۳.       عنایت پیغمبر گرامی به شناساندن حضرت عبدالعظیم علیه السلام؛

۴.    ارتکاز شیعیان در اینکه وقف آل محمد علیهم السلام به نحو اطلاق، باید مورد استفاده عموم شیعیان قرار گیرد و لذا همگی اموات خود را در آن مکان دفن می‌کردند.

۵.       ارتکاز شیعیان در اینکه در جوار آل محمد مدفون شدن، مایه امیدواری نجات است.

«فمرض عبدالعظیم و مات ـ رحمة الله علیه ـ، فلما جُرِّدُ لیغسل وجدّ فی رقعة فیها ذکرُ نسبه فاذا فیها: ابوالقاسم عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن الحسن بن زید بن علی بن الحسن الحسن بن علی بن ابی طالب علیهم السلام.»

  از این عبارت استفاده می‌شود که حضرت عبدالعظیم علیه السلام خیلی هشیار بوده که نسب خود را معرفی کرده، و آن حضرت به شش پشت به حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام می‌رسد، و اینکه شیعیان نیز خیلی بیدار بودند که این را حفظ کردند. سلام الله علی آبائه و أجداده و علیه و علی جمیع الشیعة المستیقظین.

  بنابراین به هیچ وجه شبهه در عدالت آن حضرت نیست و مناقشه در عدالت ایشان، چنانکه از بعضی نوشته‌ها استفاده می‌شود، بی‌مورد است.

  در تنقیح المقال فی علم الرجال آمده: «اقول: لعل جلالته فی النهایة أغنته عن التصریح بوثاقته و دَعته الی الاکتفاء بقول (و کان مرضیاً) و کان صدر من الصدوق فی المشیخة بقول: (کان عابداً و عالماً) کما صدر عن العلامة فی الخلاصة و لقد أجباد المحقق رحمه الله حیث قال: إنّ قول ابن بابویه و النجاشی و غیرهما: (لانه کان عابداً ورعاً مرضیاً) یکفی فی استصحاح حدیثه، فاذن الأصح الأرجح و الأصوب الأقوم ان یُعدّ الطریق من جهته صحیحاً فی الدرجة العُلیا من الصّحة کلام المحقق الداماد.۱۱

«و قال السید الخوئی ـ رحمه الله ـ بعد نقل روایات تدل علی ملاقاته للرضا و الهادی علیهما السلام: ما هذا لفظه: و الّذی یُهَوِّن الخطب أنَّ جلالة مقام عبدالعظیم و ایمانه و ورعه غنینة عن التشبث فی امثال هذه الروایات الضعاف. انتهی»؛۱۲

  بهترین شاهد بر جلالت شأن این بزرگوار، روایات وارده در سفارش زیارت آن حضرت از حضرت رضا و حضرت هادی و حضرت امام حسن عسکری علیهم السلام است.

  در خاتمه برای تبرک و تیمن، سه روایت زیر را نقل می‌کنم:

۱.    شیخ صدوق از محمد بن یحیی عطار و او از کسی که به محضر امام هادی علیه السلام می‌رسید، نقل می‌کند که آن کس گفته است: وارد شدم بر ابی الحسن العسکری علیه السلام فرمود: کجا بودی؟ عرض کردم: به زیارت حسین علیه السلام. فرمود: آگاه باش اگر زیارت کرده بودی عبدالعظیم را ـ که در نزد خودتان است ـ هر آینه مثل کسی بودی که حسین بن علی علیهما السلام را زیارت نموده است.۱۳

۲.       در حاشیه رجال الکشی که در سال ۱۳۱۷ هـ . ق در بمبئی چاپ شده، چنین آمده است:

«هذا عبدالعظیم المدفون فی مسجد الشجرة فی الری و قد نصّ علی زیارته، الامام علی بن موسی علیهما السلام قال: من زار قبره وجبت له الجنّة.»

۳.    روایتی است به نحو عموم که شامل همه امام‌زادگان می‌شود: احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی باسناد ذکره عن الصادق علیه السلام قال:

«من لم یقدر علی صلتنا فلیَصل صالحی موالینا و من لم یقدر علی زیارتنا فلیزر صالحی موالینا و کتب الله له ثواب زیارتنا.»۱۴

  امید است این نوشتار کوتاه مقبول دربار الهی گردد. اللّهم وفقنا للعمل الصالح بحق النبی و آله.


 

۱. اصول الکافی، باب مولِد ابن الحسن موسی بن جعفر علیه السلام.

۲. همان.

۳. همان، باب مولِد ابی الحسن رضا علیه السلام.

۴. همان، حدیث ۱۱.

۵. تنقیح الرجال (چاپ سنگی)، ج ۲، ص ۶۰؛ قال: عاصَرَ موالینا الکاظم و الرضا و الجواد علیهم السلام.

۶. همان.

۷. تنقیح المقال (طبع حجری)، ج ۲، ص ۳؛ عند ترجمة الفتح بن یزید الجرجانی فلاحظ و تدبّر.

۸. همان، ص ۲۶۷؛ معجم الرجال، آیة الله خوئی، ج ۱۱، ص ۲۶۰.

۹. احمد بن علی بن احمد بن العباس بن محمد بن عبدالله بن ابراهیم بن محمد بن عبدالله النجاشی، المتولد (۱۳۷۳) المتوفی (۴۵)، المستفاد من الکنی، ج۳، ص ۱۹۹.

۱۰. کوفی الاصل و جدّش خالد در حال کوچکی همراه پدرش عبدالرحمن به (برق رود) فرار کردند، کتب زیادی تألیف کرده (قریب ۹۵ کتاب). احمد بن الحسین در تاریخ خود گفته: برقی در سال ۲۷۴ ق، وفات کرده و ابن ماجیلویه سال ۲۸۰ را انتخاب کرده است. از رجال النجاشی ص ۵۶، طبع بمبئی.

۱۱. ج ۲، ص ۹۵۷.

۱۲. معجم الرجال، ج ۱۰، ص ۴۹.

۱۳. ثواب الاعمال، ص ۹۵؛ معجم الرجال، ج ۱۰، ص ۴۷.

۱۴. ثواب الاعمال، ص ۹۶.