تشیّع و تصوّف در کتاب «نقض»
چکيده
کتاب نقض، در قرن ششم به منظور پاسخ دادن به شبهاتی علیه شیعیان، توسط شیخ عبدالجلیل قزوینی نگاشته شده و عقاید شیعه و اوضاع جامعۀ شیعیِ آن عصر، در کتابْ منعکس گردیده است. در این مقاله، به بررسی رابطۀ تشیّع و تصوّف از نظرگاه کتاب پرداخته شده است.
نویسندۀ کتاب، شیعۀ واقعی را کسی میداند که به امامت و خلافت بلافصل ائمّه علیهم السلام بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله معتقد است و صحابه را انسانهای محترم میشمارد و در اعتقاد خود اعتدال میورزد. او در این کتاب، متصوّفۀ حقیقی را افراد شایستهای میداند که به بسیاری از باورهای شیعیانْ معتقد هستند؛ چرا که آنها را عدلیمذهب و مثبتان توحید و به دور از جبر و تشبیه و عقاید باطل و دوستدار ائمّه علیهم السلام دانسته و از آنها کراماتی نقل کرده و دلیل بر فضیلت ایشان میداند و بر این باور است که برخی از آنها شیعه هستند.
در نتیجه، اگرچه خواستگاه اصلی تصوّف، اهل سنّت است، ولی متصوّفۀ حقیقی، به خاطر صفای باطن و رسیدن به بسیاری از حقایق، به مذهب حقّه، بسیار نزدیک شدهاند و شیعیان، آنان را دوست دارند. پس ارتباط تنگاتنگی میان تشیّع و تصوّف وجود دارد؛ اگرچه در مقابل، به صوفیِ دروغین هم اشاره کرده و آنان را به طور کلّی از سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله به دور میداند که هیچ ارتباطی با تشیّع ندارند.
کلیدواژه ها: تصوّف، متصوّفه، شیعه، رافضی، زاهد و عابد، طریقت.