گفتگو با جناب آقای وسّام خطّاوی
اشاره:
وسّام خطّاوی، در سال ۱۹۶۶ میلادی، در کشور عراق و در خانوادهای متدیّن متولد شد. او در آغاز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به ایران مهاجرت کرد. همزمان، مشغول تحصیل و تحقیق در حوزه علمیه قم گردید. از محضر اساتیدی چون: حضرات آیات جوادی آملی، حسنزاده آملی، مصباح یزدی و سیّد کاظم حائری خوشهچینی نمود. وی در زمینۀ زندگی و آثار سیّد مرتضی علمالهدی پژوهشهایی انجام داده است که به همین مناسبت با ایشان به گفتگو نشستیم که حاصل آن در ادامه میآید.
همان گونه که مستحضرید، سیّد مرتضی شخصیت جامع الاطراف بود. ابتدا لطفاً دربارۀ جنبههای شخصیّتی سیّد مرتضی توضیح دهید؟
در این باره مطالب زیادی نوشته شده است. بنده یک مجلد کامل پانصد صفحهای از زندگی، آثار، عصر و زمانه سیّد مرتضی را به سفارش موسسۀ کتابشناسی شیعه، در قالب طرح بزرگان شیعه نوشتهام. قرار است که آقای رضا مختاری (جزاه الله خیر الجزا) در یکی از مجلدات طرح بزرگان شیعه، آن را منتشر کنند.
چند نکتۀ خیلی مهم دربارۀ سیّد مرتضی وجود دارد:
سیّد آدم مدلّلی بود. او و برادرش از یک خانوادۀ قدرتمند هستند. پدرشان وزیر، مادرشان دختر زعیم الدیلم است. ما عربها میگوییم این بچه مدلّل است، یعنی نازپرورده است.
برادر او سیّد رضی شاعر و مرد بزرگی است. پدرشان سیّد احمد، یکی از وزرای بزرگ شیراز است. مادرش فاطمه بنت ناصر بالله، زعیم الدیلم است.
این خانواده، کارهای عام المنفعه نیز انجام میدادند.
سیّد مرتضی تمام یک روستا را برای تأمین هزینۀ کاغذ علما وقف کرده بود. ایشان یک کتابخانه هشتاد هزار جلدی داشته است که [قاضی] تنوخی و دیگر بزرگان آن را از نزدیک دیدهاند. کلها بخطوط العلما.
و این خیلی مهم است. تهذیب شیخ را با خط خودش داشته است. موارد این چنینی برای سیّد اعتماد به نفس آورده بود و لذا خیلی هر حرفی را نمیپذیرفت. شاهد الحال کدام است؟ الان شما ناصریات را که نگاه میکنی، یا انتصار را نگاه میکنی، میگوید: «ممّا لا شک في کذا و کذا» و حرف خودش را میزند و «هذا وافقت علی الشیخ» و دلیل میآورد.
سیّد مرتضی پیش سیف الدوله حمدانی دارای احترام است. او یکی از بزرگان کشور و بزرگ سادات طالبیین است. مطالب ایشان را یک مقدار به سختی میتوان فهمید. مطالب شیخ طوسی یا شیخ مفید روان است، اما مباحث سیّد سخت است.
نکتۀ دیگری که به نظر مهم میآید اینکه، شیخ طوسی که زعیم حوزۀ نجف است، تمام کتابهایش، بر اساس کتابهای سیّد است و این نکتۀ مهمی است. الذریعه سیّد را داریم روبرویش العُدّه شیخ طوسی، دقیق رفته جلو. الانتصار و الناصریات سیّد را داریم و در مقابلش المصباح و المختلف شیخ طوسی را داریم. البته المصباح و مسائل الخلاف گم شدند. من که در این زمینه محقق هستم اعتقاد دارم، المصباح دقیقا مقابل المبسوط است و مسائل الخلاف، کتاب الخلاف شیخ است. سیّد، الشافی را در چهار جلد نوشته، شیخ هم آن را تلخیص کرده است. سیّد در آثارش چیزی از فلسفه ندارد، شیخ هم با فلسفه، خیلی میانۀ خوشی نداشته است. شیخ در کتاب التبیان آرای زیادی از کتاب الامالی نقل کرده است.
از تعداد آثار و تألیفات سیّد مرتضی بفرمایید و اینکه چه تعدادی شناسایی شده و چه مواردی شناسایی نشدند. همچنین رسائل ایشان و نیز آثاری که احیاناً مفقود شده و به دست ما نرسیّده و یا آثاری که منسوب به سیّد مرتضی است.
سیّد بیست و دو کتاب دارد، من در تفسیر سیّد مرتضی، کتابهایی را که از ایشان چاپ شده به تفصیل معرفی کردهام. الشافی چهار جلد، یک دورۀ خیلی خوب است که در زمینه کلام، بهترین کتاب است. اگر این کتاب نبود هیچ کس کتاب المغنی قاضی عبدالجبار را نمیفهمید. صاحب بن العباد، از قاضی عبدالجبار معتزلی خواست کتابی بنویسد، او هم کتاب المغنی فی ابواب التوحید و العدل را نوشت. عبدالجبار، دو جلد آخر این کتاب را به «امامت» اختصاص داد که یک جلد آن در رد آیات مورد استشهاد شیعه برای امامت است و جلد دیگر در رد روایات مربوط. خب این را چه کسی میتواند بفهمد؟ قاضی عبدالجبار قلم سختی دارد، من فکر نکنم کسی در علمای اسلام و علمای کلام، قلم به این سختی داشته باشد. تفسیر او شانزده مجلّد است که همهاش سنگین است. با این حال، سیّد مرتضی با کتاب الشافی جواب او را داد.
کتاب الانتصار، خوب است. همچنین کتاب الناصریات ـ که شرح کتاب جدّ بزرگوارش، الناصر بالله زیدی است ـ . سیّد در این کتاب، به مطالبی که با پدربزرگش مخالف بوده، اشاره کرده است. البته جد سیّد کتاب دیگری هم به نام الابانه دارد که آن هم خوب است و مجلس شورای اسلامی چاپ کرده است.
رسائلش را نیز استاد عزیز حضرت آیة الله اشکوری ادام الله ایامه بالخیر و العافیه، در چهار جلد تحقیق کرده است.
کتاب الذخیره و الملخّص با هم ارتباط دارند و باید هر دو کنار هم دیده شوند.
کتاب شرح جمل العلم و العمل نیز خوب است. کتاب الموضح عن جهة إعجاز القرآن (الصرفه)، هشتصد سال مفقود است. عقیدۀ سیّد مرتضی در این کتاب این است که «الله، صرف العرب عن تحدی القرآن»، یعنی اعراب میتوانستند در برابر قرآن چیزی بیاورند، ولی خدا صرفشان کرده است. البته این حرف را، همۀ علمای اسلام قبول نمیکنند. آقای جوادی [آملی]، استاد عزیز ما، دربارۀ صرف قرآن میگوید: اصلاً کسی که معانی قرآن را ببیند [چیزی در برابر آن نمیتواند بیاورد]، شاید در لفظ بتواند کاری بکند. خود سیّد مخطوطات عرب را، موصلی و غیر موصلی، در این کتاب آورده و بحث کرده که اگر خدا صرفشان نمیکرد، میتوانستند. آقای جوادی میگفت اگر شما به لفظ نگاه کنی بله، ولی به معنا نگاه کن. معرکۀ بزرگی در این زمینه بین اساتید و بزرگان است.
دو کتاب از سیّد مفقود شده است که خیلی مهم هستند. یکی کتاب المصباح است که به نظر من مثل المبسوط شیخ است. و دیگری کتاب مسائل الخلاف، متناظر با کتاب الخلاف شیخ طوسی است.
بر این اساس، از مجموع آثار سیّد، بیست کتاب موجود است.
در مورد تألیفاتی که حضرتعالی دربارۀ سیّد مرتضی علمالهدی و آثار ایشان انجام دادید، توضیحاتی بفرمایید.
در این زمینه، تا کنون چهار اثر خیلی مهم انجام دادم. یک تفسیر ده جلدی است که در آن آیات درج شده در کتابهای چاپی سیّد مرتضی را بر اساس ترتیب قرآن کریم آوردیم. سه جلدش چاپ شده و هفت جلد دیگر در دست چاپ است. در این اثر، آیة الله مرتضی اصفهانی، آقای علی ربیعی، آقای شاکر احمدی با ما همکاری داشتند و خیلی هم زحمت کشیدند. بعد از التبیان، چنین کتابی نداریم. البته ده سوره از آن کم است. تعدادی از آیات نیز تفسیر نشده است امّا بعضی از آیات مثل «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول»، در صد و بیست صفحه تفسیر شده است.
کار دیگرم المناهج الروائیة عند الشریف المرتضی است. سیّد در معامله با احادیث روش خاص دارد. بنا بر این، ما هر حدیثی را که ایشان در کتابهایش شرح کرده بر اساس ابواب اصول دین: باب توحید، نبوت، امامت، عدل و معاد، در تقریباً هزار صفحه جمع آوری و تنظیم کردیم. تقریباً در دو مجلّد آماده شد که هنوز چاپ نشده است. البته آقایان دارالحدیث، در گذشته گفتند تمام کتاب را نمیتوانیم چاپ کنیم، لذا من رفتم دوباره کلّ کتابهای سیّد را خواندم، که حاصل آن تقریبا سیصد چهارصد صفحه شد که دارالحدیث چاپ کرده است.
یک کتاب دیگر، در مورد زندگی، آثار و زمانۀ سیّد مرتضی است. آقای شیخ رضا مختاری، طرحی برای کتابشناسی و شخصیتشناسی کامل از علمای شیعه دارند. ایشان به من فرمود: شما که در مورد سیّد کار کردید، این کار را انجام دهید. ما رفتیم آثار سیّد و کتابهای دربارۀ زندگی سیّد، و عصرش را بررسی کردیم که حاصل آن یک جلد کتاب شد و تقریباً کتاب کاملی است.
به مناسبت هزارۀ وفات سیّد مرتضی، موسسه دارالحدیث در نظر دارد، در آیندۀ نزدیک کنگرۀ بزرگداشت ایشان را برگزار کند. به نظر شما این کنگره در چه سطحی باید برگزار شود و چه انتظاری از این کنگره میرود؟
این کنگره، باید برای همۀ علما باشد. فقها، متکلمین، فلاسفه، لغویین شیعه، حتی اگر بگویم اهل سنت هم باشد، مسئلهای نیست. حتی از یهود و مسیح که دربارۀ سیّد نوشتهاند، باید تقدیر شود. و این کار، در واقع احیای مذهب است. اما این که چه استفادهای از این کنگرهها کنیم، بخصوص در مورد سیّد، کاملاً مشخص است. باید کتابهایش با یک تحقیق خوب، چاپ شوند؛ چون که ایشان یکی از بزرگان مکتب تشیع است. آرای سیّد در حوزه استدلالی ما، حوزه فقه و اصول و کلام، زیاد از ایشان استفاده نشده است. و این بیشتر به دلیل سختی متن و اشتباهاتی است که در تصحیح آثار ایشان رخ داده است. شما مثلاً در مورد شفاعت بخواهی بحث کنی، سیّد تقریبا چهل صفحه در شفاعت، مطلب و استدلال دارد. بنا بر این یکی از مقالاتی که در کنگره میتواند ارائه شود، موضوع شفاعت از منظر سیّد است یا روش استدراج در روش فقه استدلالی را بررسی کنند. الان شما میدانی که چقدر سخت است دسترسی به استدلالات اهل سنت در فقه! با این حال سیّد مرتضی در هزار سال قبل، کتابهای شافعی و احمد بن حنبل را بررسی کرده و وجه اشتراکات را بیان کرده است. باز این موضوع هم، یک مقاله خوب میشود. در کلام و اصول هم همین طور. و این، کار مهمی است.
کار دیگری که باید بشود این است که مطالعۀ تطبیقی شود بین [آثار] سیّد و شیخ طوسی، که شیخ تا چه اندازه از ایشان تأثیر پذیرفته است. و سیّد چه قدر موجب حرکت علمی شده است، در فقه و اصول و منطق و نیز کتابهای خود سیّد و تأثیرات آن در آثار فقهی متأخّر. برای نمونه، مرحوم ابن ادریس در کتاب سرائر، فراوان از سیّد مرتضی نقل کرده است.
خلاصه این که، تراث فقهی، فکری، کلامی و اصولی که الان در دست ماست، پایهاش در گذشته است و باید از آن قدرشناسی شود. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
به کوشش: علی علیزاده