تاريخ : 1394/07/29
کد مطلب: 559
چکیده مقالات پذیرفته شده – بخش اول

چکیده مقالات پذیرفته شده – بخش اول

از آغاز رسمی فراخوان مقالات تا کنون، بیش از ۱۹۰ عنوان مقاله دریافت شده است که دو سوم آنها، به زبان فارسی و از داخل کشورند و یک سوم آنها، به زبان عربی و اغلب از کشور عراقند. البته تعداد ۳۷ عنوان از مقالات عراق، مربوط به کنگرۀ سیّد مرتضی در آستان امامین کاظمین علیهما السلام هستند که بر اساس توافق صورت گرفته، در کنار دیگر مقالات کنگره، منتشر خواهند شد.

تعدادی از مقالات دریافت شده، به دلایل مختلف، از سوی کمیتۀ علمی کنگره، پذیرفته نشدند امّا بقیه مقالات، در مرحلۀ ویرایش و آماده سازیاند که چکیدۀ آنها، در چند شمارۀ خبرنامه، درج میشوند.

آنچه در پی میآید، چکیدۀ پانزده مـقاله است.

 مبانی عدم حجّیت خبر واحد در اعتقادات از دیدگاه متکلّمان امامیه قرن چهارم و پنجم

 احمد مهدى ‏زاده[۱]

بررسى حجّیت خبر یكى از منابع معرفت در شاخه‏هاى مختلف علوم دینى، همچون فقه، كلام و تفسیر بوده و مورد توجّه اندیشمندان قرار گرفته است. آنان با تقسیم خبر به دو نوع «متواتر» و «واحد» (غیر متواتر)، عموما خبر متواتر را در مسائل فقهى و تفسیرى و بخش‏هایى از موضوعات كلامى، بویژه در معاد و نبوّت و امامت، پذیرفته ‏اند؛ امّا در مورد خبر واحد، نظریات متفاوتى بیان داشته‏ اند. در یك نگاه كلّى، آنان بعد از انكار اوّلیه اعتبار خبر واحد در فروعات فقهى، حجّیت آن را با شرایطى پذیرفته ‏اند؛ امّا در اعتقادات به دو دسته موافق و مخالف تقسیم شده ‏اند.

مخالفان، عموما از متكلّمان عقل‏گرا با تنوّع تاریخى آن و موافقان، از نص‏گرایان بوده ‏اند. در مقابل، عقل‏گرایان، اعم از متكلّمان و اصولیان، با دلایل مختلف كارآمدى اخبار آحاد را نپذیرفته ‏اند. نظیر همین اختلاف با شدّت كمتر در تفسیر نیز وجود دارد.

آنچه در این جا قابل بررسى است، توجّه به سیر اندیشه دو طیف مزبور در طول تاریخ است. به نظر مى ‏رسد بهترین روش پژوهش، بررسى این موضوع در مقاطع تاریخى است. معمولاً تحقیقاتى كه در این زمینه ارائه شده، به این نكته توجّه نكرده ‏اند كه ادلّه ‏اى كه بویژه در انتقاد و ردّ حجّیت خبر واحد ارائه مى ‏شود، مجموعه از سخنان پیشینان و پژوهشگران و اندیشمندان متأخّر و معاصر است كه در این میان، گاه دلایلى ارائه مى‏ شود كه اصلاً مورد توجّه متقدّمان نبوده است و یا ادلّه ‏اى از پیشینیان مطرح شده كه مربوط به نوعى از فضاى فكرى بوده كه چندان در دوره متأخّر، مورد توجّه نیست.

در این نوشتار، به منظور انجام دادن یك كلان‏پژوهش، یكى از اوّلین مقاطع طرح این موضوع در كلام امامیه مورد توجّه قرار گرفته است. به همین دلیل، مقطع كلام امامیه در بغداد انتخاب شده و به طور ویژه، اندیشه‏ هاى مهم‏ترین شخصیت ‏هاى قرن چهارم و پنجم، شیخ مفید، سیّد مرتضى و شیخ طوسى مورد بررسى قرار مى ‏گیرد، تا مشخّص شود: آیا همه در این باره یكسان مى ‏اندیشیده ‏اند یا نه؟ آنها به چه دلایلى توجّه داشته ‏اند؟ مهم‏ترین دغدغه ‏هایشان در این زمینه چه بوده است؟

واژگان کلیدی: خبر واحد، خبر متواتر، عقاید، علم و یقین و ظن، معرفت، نظر، تقلید.

 بازخوانی تحلیل کلامی ماهیت وحی با تأکید بر دیدگاه سید مرتضی

مرتضى خوش‏ صحبت[۲]

على‏ رغم وجود دشوارى ‏هاى معرفتى در شناخت ماهیت وحى، اندیشمندان مسلمان، هر یک با در نظر داشتن اصول و مبانى خاصّ خود، درصدد ارائه الگو و تحلیلى نسبتا روشن از ارتباط وحیانى و ماهیت آن هستند. تحلیل كلامى ماهیت وحى، على ‏رغم بیشترین انطباق با متون دینى در باره وحى، نسبت به دیگر رویكردها، مورد بى ‏مهرى بیشترى قرار گرفته است. در این مقاله، به بازخوانى این رویكرد با تأكید بر دیدگاه‏ هاى سیّد مرتضى مى ‏پردازیم و با بهره ‏گیرى از نقاط مثبت آن، درصدد رفع برخى نقایص آن هستیم. سیّد مرتضى، سه ركن اصلى سخن و از سنخ لفظ (زبانى) بودن، پنهانى (درونى) بودن و وساطت فرشته (ذو مراتب بودن) را در وحى (وحى قرآنى) شرط مى ‏داند و بر این اساس مى ‏توان گفت: وحى صوت و لفظى (نه لزوما مادّى) است كه خداوند، آن را ایجاد مى ‏كند و پیامبر صلی الله علیه و آله آن را مستقیما یا با واسطه فرشته وحى، توسّط قواى ادراكى خاصّى كه دیگران فاقد آن هستند، مى ‏شنود. بدین ترتیب به برخى شبهات مطرح در این تحلیل نیز پاسخ داده شده است.

واژگان کلیدی: ماهیت وحى، وحى قرآنى، كلام الهى، زبانى بودن، درونى بودن، فرشته وحى، سیّد مرتضى.

 نوآوریهای اصولی سیّد مرتضی علم الهدی

بلال شاكرى[۳] / هادى وحیدى ‏پور[۴]

سیّد مرتضى علم الهدى را به عنوان اوّلین اصولى شیعه كه به صورت مفصّل در این علم، دست به تألیف زده، مى ‏شناسیم. وى در علم اصول، دیدگاه‏ هاى جدیدى دارد. ابتكارات سیّد مرتضى را مى ‏توان در سه حیطه گوناگون، مورد بررسى قرار داد: ۱. نوآورى ‏هاى ساختارى؛ ۲. نوآورى ‏هاى آموزشى و روشى؛ ۳. نظریات ابتكارى و جدید در موضوعات و مسائل اصولى.

در نوشتار پیش‏رو، به بررسى و بیان نوآورى ‏هاى ساختارى و آموزشى سیّد مرتضى در علم اصول پرداخته شده است. با بررسى ‏هاى صورت گرفته، سه نوآورى و ابتكار در زمینه ساختار علم اصول، از سوى وى شناسایى شده است:

۱. تهذیب علم اصول؛ ۲. افزودن مسائل لازم در علم اصول؛ ۳. ارائه ساختار جدید براى علم اصول فقه.

سیّد مرتضى در زمینه آموزش علم اصول نیز به دو مسئله اساسى توجّه ویژه داشته است: ۱. روش‏ شناسى حلّ مسائل علم اصول؛ ۲. طرح مباحث اصولى به صورت مقارن.

واژگان کلیدی: سیّد مرتضى، الذریعة، نوآورى‏ هاى اصولى.

 

تأثیر و تأثّر قاضی عبدالجبّار معتزلی و سیّد مرتضی در دیدگاههای کلامی

حسینعلى یوسف ‏زاده[۵]

از جمله ادّعاهایى كه از گذشته دور در باره شیعه امامیه به وسیله افرادى چون خیاط، اشعرى، ابن تیمیه و... مطرح شده، تأثیرپذیرى دانشمندان این مكتب، از جمله سیّد مرتضى در دیدگاه ‏هاى كلامى از معتزلیان عقل ‏گراست. اصل این ادّعا توسّط بزرگان امامیه چون شیخ مفید و دیگران، به طور كلّى مردود شناخته شده است. در دوران معاصر نیز پژوهش‏ هاى خوبى در این باره انجام شده كه بعضا مورد استناد این مقاله نیز قرار گرفته است.

این مقاله به صورت جزئى، سراغ مصداق رفته و با بررسى دیدگاه ‏هاى دو شخصیت تأثیرگذار، یعنى سیّد مرتضى فرد شاخص امامیه و قاضى عبد الجبّار، معاصر سیّد مرتضى و فرد شاخصِ معتزله كه داراى آثارى گران‏سنگ در این باره است، به بررسى این موضوع نشسته و با برشمردن موارد عمده اختلاف، در ابطال این ادّعا تلاش كرده است. در این پژوهش، البتّه از موارد كلّى اشتراک نیز غفلت نشده؛ امّا در عین حال، اگر در مواردى اختلاف نیز داشته ‏اند، تذكّر داده شده است.

اشتراک شیعه و معتزله در پذیرش عقل به منزله منبعى از منابع شریعت، سبب همگونى شیعه با معتزله در اعتقاد به اصولى چون توحید، عدل، حُسن و قبحِ عقلى و... شده است و این، از تبعات این مشرب فكرى است و به نظر ما ربطى به تأثیر و تأثّر دو مكتب از یكدیگر ندارد. بنا بر این براى یافتن تأثیر و تأثّر، باید نگاهى جامع به اعتقادات آن دو انداخت از این رو، در بحث اشتراكات، به سه موضوع عقل، علم و معرفت و در بحث اختلافات، به مباحثى چون معجزه، كرامت، صفات خداوند، آلام و شرور، منزله بین المنزلتین، اِحباط و تكفیر، امر به معروف و نهى از منكر و امامت پرداخته ‏ایم.

واژگان كلیدى: كلام شیعه، سیّد مرتضى، معتزله، قاضى عبد الجبّار، امامیه، عقل.

 تأملی بر رویکرد سیّد مرتضی در قبال آیات و روایات دالّ بر رؤیت پذیری خداوند

محمّد هادى توكلى[۶]

یكى از مهم ‏ترین مسائل كلامى، بحث از رؤیت خداوند است. سیّد مرتضى قدس ‏سره در آثار خود، از جمله الملخّص فى اُصول الدین، تنزیه الأنبیاء و الأمالى، به بحث از رؤیت خداوند متعال پرداخته است. وى از میان آیات متعدّدى كه در آنها سخن از لقا، شهود، نظاره و رؤیت خداوند به میان آمده، تنها دو آیه «رَبِّ أَرِنى أَنْظُرْ إِلَیكَ» و «وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ» و روایت «سترون ربّكم كما ترون القمر لیلة البدر لا تضامون فى رؤیته» را مورد بررسى قرار مى ‏دهد.

سیّد مرتضى با دقّت فراوان و با استشهادات ادبى و قرآنى و روایى، به طور كلّى دلالت آیات و روایات مورد استناد قائلان به رؤیت را بر رؤیت بصرى، نفى مى‏ كند، ولى با تمام اصرارى كه در نفى رؤیت بصرى دارد، قبول مى ‏كند كه مى ‏شود رؤیت خداوند در آخرت، به معناى حصول علم ضرور به خداوند باشد.

واژگان كلیدى: رؤیت خدا، علم ضرور، رؤیت قلبى، قاضى عبدالجبّار، لطف، تكلیف.

 روش شناسی فقهیِ سیّد مرتضی

محمّدرضا خادمیان

متكلّم، محدِّث، ادیب، مورِّخ، مفسِّر، اصولى و فقیه نامى شیعه، على بن حسین بن موسى بن محمّد بن موسى بن ابراهیم بن موسى بن موسى كاظم علیه السلام، مكنّى به ابوالقاسم، مشهور به سیّد (شریف) مرتضى و ملقَّب به علم الهدى (۳۵۵ - ۴۳۶ق) از اساطین و بزرگان علماى شیعه در قرن چهارم و از نمایندگان مدرسه فقهى بغداد است. آثار فراوان علمىِ به جا مانده از سیّد مرتضى، حاكى از تضلّع وى در علوم گوناگون است. از جمله تخصص‏ هاى سیّد مرتضى، خبرویت وى در علم شریف فقه است، به طورى كه آثار فقهى فراوانش بر آن گواهى مى ‏دهند.

 این نوشتار، نگاهى كوتاه و گذرا بر روش ‏شناسى فقهى سیّد مرتضى است كه از رهگذر آن، برخى از آرا و اندیشه ‏هاى فقهى _ اصولى وى نیز بازشناسى و معرّفى خواهند شد.

بى‏ شک یكى از صفحات پُررنگ در حیات فقهى سیّد مرتضى، ورود به عرصه فقه مقارَن و خدمات قابل توجّه وى در این عرصه، در كنار فعالیت ‏هاى فقهى غیرمقارن است. سیّد مرتضى با میراث اجتهادىِ پایه ‏گذارى شده در فقه شیعه توسّط قدیمین در آغاز قرن چهارم و مستمسک قرار دادن آثار بزرگان مذاهب اربعه عامه، در دو بخش فقه شیعى و فقه عامه (فقه تطبیقى) منشأ تحوّل و مبدأ پویایى شد. بر این اساس، در قسمت اوّل این نوشتار، روش‏ شناسى سیّد مرتضى در فقه غیرمقارن، و در قسمت دوم در فقه مقارن، مورد امعان نظر قرار گرفته است. در پایان نیز برخى از دیدگاه‏ هاى خاصّ و شاذّ وى فهرستوار خواهند آمد.

واژگان كلیدى: سیّد مرتضى، روش ‏شناسى فقهى، فقه مقارن، فقه غیرمقارن، دیدگاه ‏هاى ویژه.

 بازکاوی و مقارنه انگارههای اصولی سیّد مرتضی و شیخ طوسی( باتأکید بر مباحث الفاظ اصول فقه)

دكتر داریوش بخردیان[۷] / دكتر احسان علی اكبرى بابوكانى[۸]/ راضیه عطّار[۹]

در مقاله حاضر، نگارندگان با توجّه به این كه دو فقیه و اصولى بزرگ شیعه در مبانى و آراى خود از یک آبشخور، یعنى آیات و روایات به روش مورد تأیید امامیه، مستفید هستند و از سوى دیگر، نظر به این كه ایشان، معاصر و ملازم یكدیگر بوده ‏اند، یک سؤال را مورد مطالعه و بررسى قرار داده ‏اند و آن این كه: با توجّه به آبشخور و منابع یكسان و معاصرت این دو فقیه، علّت اختلاف و تقابل ایشان در مباحث حجّیت خبر واحد یا استعمال، نشانه حقیقت است، صحیح و اعم، ماهیت امر، ظهور امر در وجوب، فور و تراخى و ... ، در مباحث الفاظ اصول، چیست؟

نگارندگان، در مقاله حاضر، در پى اثبات این هستند كه علّت اصلى این تكاذب بین دو اصولىِ بزرگ شیعه، اختلاف در مبانى علمى و اصولى ایشان بوده است.

واژگان كلیدى: آراى اصولى سیّد مرتضى، آراى اصولى شیخ طوسى، مباحث الفاظ.

سیّد مرتضی و نقد «نظریه صرفه»

دکتر على نصیرى[۱۰]

به رغم تأكید همه دانشوران مسلمان مبنى بر اعجاز درونى و ذاتى قرآن، برخى از معتزلیان و از امامیه، سیّد مرتضى، اعجاز قرآن را از بابِ صرفه دانسته ‏اند. صرفه به معناى دخالت بیرونى خداوند براى ممانعت از معارضان براى مقابله با قرآن است كه براى آن، سه تحلیل ارائه شده است: سلب قدرت، سلب انگیزه یا سلب علوم.

نگارنده در این مقاله، پس از تبیین رویكردهاى مختلف در باره «نظریه صرفه»، دو زمینه پذیرش نظریه صرفه، یعنى انحصار اعجاز قرآن در جنبه‏ هاى ظاهرى و عدم توجّه به مرز تحدّى را مورد بررسى قرار داده و سپس، ادلّه مدافعان آن را مورد واكاوى قرار داده است و در پایان از ادلّه مخالفان صرفه ـ كه اهمّ آنها دلالت آیات تحدّى بر ذاتى بودن تحدّى و بى معنا شدن مفهوم تحدّى بر اساس نظریه صرفه باشد _ ، دفاع كرده است.

نگارنده، معتقد است قرآن از چنان بلنداى ساختارى و محتوایى برخوردار است كه جایى براى عرض اندام كسى براى مقابله با آن نمى ‏گذارد و امعان توجّه به چنین عظمت بى ‏بدیلى، سستى نظریه صرفه را آشكار مى ‏سازد.

واژگان كلیدى: اعجاز قرآن، سیّد مرتضى، صرفه، تحدّى، وجوه اعجاز، اعجاز ساختارى و محتوایى.

تحریف ناپذیری قرآن از دیدگاه سیّد مرتضی علم الهدی

دکتر مجتبى نوروزى[۱۱] / مریم مظاهرى[۱۲]

سیّد مرتضى علم الهدى از متكلّمان بزرگ شیعى در قرن چهارم هجرى است كه در جمیع علوم اسلامى، صاحب ‏نظر بوده، داراى تألیفات فراوان است. توجّه به مباحث قرآنى و تفسیر، جایگاه ویژه‏ اى در آثار سیّد مرتضى دارد. از دیدگاه‏ هاى مسلّم وى در حوزه علوم قرآن و تفسیر، تحریف ‏ناپذیرى قرآن است. وى در ضمن مباحث مختلف، به سلامت قرآن از تحریف، اشاره نموده است و دلایل فراوانى بر این ادّعاى خود، اقامه كرده است؛ امّا سوگمندانه، شاهد آن هستیم كه از سوى برخى از دوستان و دشمنان، ناجوان‏مردانه، تهمت تحریف قرآن به ایشان نسبت داده شده است و با دلایل واهى، ایشان را مورد هجمه قرار داده ‏اند.

این مقاله، با رویكردى تاریخى - تحلیلى به تبیین دیدگاه سیّد مرتضى در باره عدم تحریف قرآن پرداخته و دلایل ایشان در این زمینه، مورد بررسى قرار گرفته است. در ادامه نیز برخى شبهات وارد شده در خصوص اعتقاد سیّد مرتضى به تحریف قرآن، مطرح و مورد نقد و بررسى قرار گرفته و ثابت شده است كه سیّد مرتضى، همچون سایر بزرگان شیعه، معتقد به عدم تحریف قرآن بوده است.

واژگان كلیدى: سیّد مرتضى، آراى قرآنى، امامیه، تحریف قرآن، سلامت قرآن.

 جایگاه عقل در استنباط احکام نزد سیّد مرتضی

محمود كریمیان[۱۳]

عقل ‏گرایى در استنباط‏ هاى فقهى سیّد مرتضى قدس ‏سره همچون دیگر آثار به جاى مانده از ایشان، به چشم مى‏ خورد. در این نوشته مختصر، سعى بر آن شد در حدّ امكان، تمام مواردى كه وى در استنباط احكام شرعى به عقل تمسّک نموده و یا در تعارض بین عقل و نقل، آن را ترجیح داده است، استقصا و در قالب محورهاى كلّى، گزارش شود. نمونه‏ هایى از تمسّک وى به عقل، در این بستر نیز ارائه مى ‏گردد. همچنین مواردى كه سیّد مرتضى به عدم جریان حكم عقل در یک حكم شرعى بدان قائل است، گردآورى و فهرست شده است.

واژگان كلیدى: عقل ‏گرایى، استنباط احكام، سیّد مرتضى، جایگاه عقل.

 بررسی سـبک تفسـیری سـیّد مرتضـی در سه گرایش علمی، ادبی و کلامی

دکتر مهدی اکبرنژاد[۱۴] / زهرا منصورزاده[۱۵]

مراد از گرایش تفسیری، صبغه ‏های مختلف تفسیر قرآن است كه گاهی با عناوینی چون: تفسیر كلامی، تفسیر تربیتی، تفسیر اخلاقی و ... معرفی می‏ شوند. این نوشتار به بررسی سه گرایش علمی، ادبی و کلامی از تفسیر ارزشمند سیّد مرتضی علم الهدی معروف به الأمالی یا غررالفوائد و درر القلائد پرداخته است. ایشان در سبک تفسیری خود، آیات را طبق مفهوم دلالی آنها یا طبق قرائن علمی، تحلیل و بررسی میکرد و برخی دیگر را به فرهنگ و سبک بیانی عرب ارجاع می داد. گروه سومی را هم که در این دو طیف نمیگنجید، به وادی تأویل می سپرد. گرایش علمی وی در تفسیر قرآن، او را از پناه بردن به تفسیر به رأی و تحمیل نظریات خویش به قرآن مصون میداشت. به علاوه عرضۀ مسائل و شبهات جدید به قرآن، خود از مواردی بود كه در ایجاد تنوّع و برجسته ساختن گرایش‏ های مختلف تفسیری نزد ایشان تأثیر بهسزایی داشته است. گونهگونی گرایش در سبک تفسیری علم الهدی مانع از آن می شد که به ورطه شبهات گرفتار آید؛ بلکه به عکس، آنها را با دلایلی محکم و خدشه ناپذیر حل و فصل می نمود. روش تحقیق در این نوشتار، توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانهای و اسنادی است.

واژگان کلیدی: سیّد مرتضی، علم الهدی، سبک تفسیری، گرایش ادبی، گرایش کلامی، گرایش علمی. 

علم امام از دیدگاه سیّد مرتضی علم الهدی

دکتر عبّاس عبّاسزاده[۱۶] / طیّبه محبّت[۱۷]

علم امام، یکی از مباحث مهّم کلامی است که در مبحث امامت، طرح می شود و همۀ علما، علم را یکی از صفات لازم در امام، ذکر کردهاند؛ چرا که لازمۀ امامت و رهبری، علم و آگاهی به مصالح و مفاسد امور بندگان است و تبعیّت از عالم، یک اصل فطری است و اصولاً نمی شود از یک فرد عالم، انتظار داشت پیرو فرد جاهلتر از خود باشد. اما این که محدودۀ این علم، چه قدر است، بین علما، اختلاف نظر وجود دارد. برخی آن را حدّ اقلی دانسته و محدود به وظایف امام نمودهاند و برخی، نگاه حدّ اکثری داشته، معتقدند امام، به اذن خدا، نسبت به همه چیز، آگاه است. البته از آن جایی که در تعریف امامت نیز این نگاه حدّ اقلی و حدّ اکثری وجود دارد، کسانی که علم امام را محدود به شئون امامت نموده اند، اگر وظایف امام را گسترده بدانند، علم امام را نیز گسترده خواهند دانست و اگر آن را محدود نمایند، علم امام را نیز محدود خواهند کرد.

سیّد مرتضی، یکی از علمای شیعه است که امام را عالِم به همه چیز می داند. البته وی در بخش مربوط به ایفای نقش امامت، وجود آن علم را ضرور معرّفی می کند که لازمۀ امامت است و در سایر امور، امام را عالِم به آنها می داند؛ امّا وجود این علم را لازم و ضرور نمی شمارد.

این مقاله درصدد بیان آرای علما در این زمینه با تأکید بر آرای سیّد مرتضی است که مباحثی را ناظر به آرای قاضی عبدالجبّار معتزلی طرح کرده است.

واژگان کلیدی: سیّد مرتضی، علم امام، منابع علم امام، محدودۀ علم امام، گسترۀ علم امام.

 سیّد مرتضی در آثار و متون اهل سنّت

سیّد محمّدجعفر سبحانی[۱۸]

این مقاله، در بارۀ دیدگاه علمای اهلسنّت نسبت به سیّد مرتضی، (یکی از علمای قرن چهارم شیعه)، چند مطلب را بررسی خواهد کرد:

الف. سیّد مرتضی، برادر بزرگ سیّد رضی (گردآورندۀ نهج البلاغه) است که در سال ۳۵۵ ق، در بغداد به دنیا آمد و در سال ۴۳۶ ق، دیده از جهان فروبست. نَسَب وی از طرف پدر به امام کاظم علیه السلام و از طرف مادر به امام زین العابدین علیه السلام، منتهی میگردد.

ب. مورّخان اهلسنت، گروهی از چهرههای برجستۀ قرن چهارم را در فنون مختلف برشمردهاند که سیّد مرتضی نزد آنان علم آموخته یا از ایشان روایت کرده است. او همچنین شاگردان فراوانی را تربیت نموده که هر یک، از نامداران و مفاخر تاریخ اسلام و فرهنگ شیعه هستند.

ج. سیّد مرتضی دارای آثار گوناگونی در زمینههای علوم عقلی و نقلی است. این آثار، مورد توجّه اندیشمندان اهلسنّت واقع شده و بعضی از تألیفات او، تحسین محقّقان اهلسنّت را برانگیخته است.

د. در میان عالمان اهلسنّت، سیّد مرتضی از جایگاه علمی و اجتماعی والایی برخوردار است و بعضی از محقّقان اهلسنّت، وی را از جمله چهرههای درخشان تشیّع در قرن چهارم دانسته و وی را دانشمندی عالم، ادیب، بلیغ، فصیح، فقیه، شاعر، متکلّم، امام، مواظب بر تلاوت قرآن و قیام در شب، معرفی کردهاند.

واژگان کلیدی: سیّد مرتضی، علم الهدی، شریف مرتضی، سیّد رضی، اهلسنّت.

 سیّد مرتضی و همکاری با دولت جائر

سید جواد ورعی[۱۹]

یکی از دغدغههای مهم شیعیان، از سدههای آغازین اسلام تا کنون، چگونگی مواجهه و تعامل با دولتها و حاکمان جائر است. به این بیان که: آیا مؤظف به قیام و براندازی حکومتهای نامشروع و ایجاد زمینه حاکمیّت امام معصوم هستند، یا باید صبر پیشه کرده، راه تقیه در پیش گیرند؟ و در فرض دوم، آیا اجازۀ همکاری با آن حکومتها را دارند یا نه؟ اگر اجازه دارند، در چه محدودهای؟

دیگر این که، آیا میتوانند از سوی آنان، منصبی سیاسی یا اجتماعی بپذیرند؟ یا باید به طور کلّی، از قبول منصب در دولتهای جائر بپرهیزند؟ در این صورت حقّ و حقوق خود را چگونه پیگیری کنند؟ حافظ حقوق آنان در این شرایط دشوار کیست؟ آیا می توانند با امرا و صاحب منصبان حکومتی، خرید و فروش کرده و در موارد خاص، از آنان صله و هدیه بپذیرند؟ آیا مؤظف به پرداخت مالیات، به این گونه حکومتها هستند؟ و دهها پرسش دیگر در این موضوع.

سیّد مرتضی، یکی از عالمان برجستهای است که در کتابهای کلامی و فقهی خود، به پارهای از پرسشهای یاد شده، پاسخ داده و رسالهای هم در این زمینه نوشته است. از آن جا که تبیین دیدگاه ایشان در همۀ جوانب این موضوع، خارج از حوصلۀ یک مقاله است، بنا بر این، در نوشتار حاضر، تنها به مسئلۀ «همکاری با دولت جائر و قبول منصب در آن» پرداخته شده است.

واژگان کلیدی: سیّد مرتضی، دولت جائر، تشیّع، همکاری.

بررسی برخی آرای سیّد مرتضی درباره مهریّه

حسین حلبیان[۲۰]

مقالۀ حاضر، با طرح نظر سیّد مرتضی در بحث حدّ اقل و حدّ اکثر مهریه و نظر مشهور در فقه امامیّه، به بررسی تطبیقی آن با آرای دیگر مذاهب پرداخته است. همچنین مباحث مربوط به مَهرُ السنّه و کارکرد آن در فقه و حقوق اسلامی، در این مقاله بررسی شده است. نظر غالب در فقه امامیّه، بر این است که مَهرُ السنّه الزامی نیست و مرد و زن، می توانند به هر مقداری که بخواهند، مهریّه را معیّن کنند و حدّ اقل و حدّ اکثر الزام آوری وجود ندارد. آری! مَهرُ السنّه، سنّت محمّدی صلی الله علیه و آله و مطلوب است و کم بودن مقدار مهریّه نیز امری ممدوح و پسندیده است.

واژگان کلیدی: فقه امامیّه، سیّد مرتضی، حدّ اقل مهر، حدّ اکثر مهر، مَهرُ السنّه.


[۱] . دانشجوى دكترى شيعه ‏شناسى دانشگاه اديان و مذاهب.

 [۲]. دانشجوى دكترى كلام اسلامى، مؤسّسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى رحمه الله.

 [۳]. دانشپژوه سطح چهار حوزۀ علمیۀ خراسان.

 [۴]. دانشپژوه سطح چهار حوزۀ علمیۀ خراسان.

 [۵]. دانشجوی دکتری تخصصی شیعهشناسی دانشگاه ادیان و مذاهب.

[۶]. دانشجوى دكترى فلسفه اسلامى حكمت متعاليه پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى.

[۷]. عضو هيئت علمى دانشگاه ياسوج.

 [۸]. عضو هيئت علمى دانشگاه اصفهان.

 [۹]. كارشناس ارشد فقه و مبانى حقوق اسلامى.

 [۱۰]. دانشيار دانشگاه علم و صنعت ايران.

 [۱۱]. استاديار دانشگاه علوم و معارف قرآن كريم، دانشكده تربيت مدّرس قرآن كريم مشهد.

 [۱۲]. دانشجوى مقطع كارشناسى ارشد، دانشكده تربيت مدرّس قرآن كريم مشهد.

 [۱۳]. عضو هيئت علمى پژوهشگاه قرآن و حديث.

 [۱۴]. دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه ایلام.

 [۱۵]. کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه ایلام.

 [۱۶]. استادیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه تبریز .

 [۱۷]. کارشناس ارشد فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه تبریز (نویسنده مسئول).

 [۱۸]. دانشآموختۀ سطح چهار حوزۀ علمیه قم و کارشناس حوزۀ مذاهب اسلام.

 [۱۹]. عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.

 [۲۰]. دانشجوی دکتری رشتۀ فقه و مبانی اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد.