بیانات مقام معظم رهبری در جمع دست اندر کاران کنگره
بسم الله الرحمن الرحیم
تجلیل از بزرگان و دانشمندان، کار بسیار ارزنده و با ارزشی است به خصوص کسانی که از شهرت کمتری میان عموم مردم برخوردارند.
و این حرکت یعنی احیای نام دانشمندان و بزرگان ری که دستور کار آستان حضرت عبد العظیم و مؤسسۀ دار الحدیث قرار دارد کار مغتنمی است. و تجلیل از شخصیتی چون عبد الجلیل رازی هم از جهت تفسیر و هم زبان و نثر آن دوران و هم موقعیت تاریخی ری اهمیت دارد، چون وقتی تاریخ آن دوره را مطالعه میکنیم، میبینیم در همان زمان که ابو الفتوح بوده، بزرگانی هم مثل شیخ منتجب الدین ـ که شاگرد اوست و او هم رازی است ـ و یا کمی بعد از آن دوره، فخر رازی یا شمسِ قیسِ رازی و یک مقدار قبل از اینها، باز، کسانِ دیگری هم هستند که اینها همه جزء بزرگان ری بودهاند یا عبد الجلیل قزوینی رازی، که به نظرم کاملاً معاصر ابو الفتوح است ـ چون وفات ابو الفتوح به دقت معلوم نیست؛ ولی وفات عبد الجلیل قزوینی کاملاً مشخص است حدود ۵۵۰ و ۵۶۰ است ـ و این دو در یک زمان بودهاند.
البته قزوینی که گفته میشود، معنای آن این است که اصلش قزوینی بوده، ولی ساکن ری بوده، کما این که ابو الفتوح، نیشابوری است؛ ولی ساکن ری بوده است.
یا سیّد مرتضی رازی ـ که اتفاقاً لقب او هم عَلَم الهدی است ـ یعنی سیّد مرتضی داعی رازی و برادرش سیّد مجتبی، آنها هم در همین زمان بودهاند. یعنی شما وقتی از نظر تاریخی در بارۀ ابو الفتوح بررسی میکنید، کأنّهُ تاریخ قرن پنجم و ششم ری را احیا میکنید.
در مورد تفسیر و شرح حال ابو الفتوح، یک نکتۀ مهمی وجود دارد، که البته من در این چند جلد کتاب چاپ شده ندیدم در مورد تأثیراتی که ابو الفتوح گذاشته یا تأثراتی که از تفاسیر دیگر گرفته، مطلبی باشد ـ و آن نکته این است که حاجی نوری میگوید تفسیر مجمع البیان طبرسی برگرفته از تفسیر روض الجنان و روح الجنان ابو الفتوح است. این، مطلب مهمی است که ما در نظر نداشتیم.
تألیف مجمع البیان، سی چهل سال بعد از تألیف تفسیر ابو الفتوح رازی است و این، خیلی نکتۀ مهمی است که ما فکر کنیم که مثلاً ترتیب خاصی که در مجمع البیان وجود دارد، برگرفته از کتاب تفسیر ابو الفتوح است، در حالی که معروف این است که مطالب مجمع البیان، همان مطالب تبیان شیخ طوسی است، مُنتها طبرسی، آنها را تبویب کرده. البته این سخن هم هست که تفسیر کبیر فخر رازی هم حول و حوش تفسیر ابو الفتوح نوشته شده؛ ولی فخر رازی، برای این که نسبت انتحال به او داده نشود، تشکیکهای خود را وارد متن کرده است. این، نکتۀ مهمی است که ما تفسیری داریم که تفاسیر بزرگی مثل مجمع البیان و تفسیر کبیر، یا از آن مُتَّخَذ است یا ناظر به آن است. ما قدر این تفسیر را باید بدانیم.
البته متأسفانه این تفسیر، به خاطر زبانش، امروز خیلی مورد استفاده قرار نمیگیرد. اگر چه نثر استوار، قوی و پاکیزهای دارد و اِعوِجاج و تعقید ندارد؛ امّا بالاخره نثرش قدیمی است و از لحاظ کسانی که به جهات ادبی به آن نگاه میکنند، اهمیت دارد.
بنابراین، تجلیل از ابو الفتوح، تجلیل مهمی است.
شما که به این بزرگان ری میپردازید، به این نکته نظر داشته باشید که تاریخ ری را از این میانه از آب در بیاورید؛ یعنی این که ری در آن زمان، در چه وضعی بوده است و چه بزرگانی در آن زمان زندگی میکردهاند، مثلاً یکی ابو الفتوح است که تفسیر مینویسد و دیگری عبد الجلیل رازی قزوینی است که النقض، کتاب کلامی را مینویسد، یا سیّد مرتضی رازی که او هم متکلم بوده یا شمس قیس رازی که بهترین کتاب در عروض و قافیه را او نوشته است که تا الآن هم ما کتاب به جامعیت کتاب المعجم فی معاییر أشعار العجم نداشتهایم؛ یعنی در عروض و قافیه کتابی به این اتقان و مفصّلی نداریم. اینها نشاندهندۀ اهمیت و موقعیت و تاریخ فرهنگی ری است.
ابو الفتوح، تنها مفسّر نبوده؛ بلکه فقیه هم بوده است. تعبیری که از او در جایی ذکر شده، «الامام الفقیه» است. ایشان شاگرد مفید ثانی، یعنی ابو علی مفید (پسر شیخ طوسی) بوده و مفید ثانی از پدرش که شیخ طوسی است، نقل میکند. شیخ طوسی، متوفای سال ۴۶۰ است و ابو الفتوح، متوفای حدوداً ۵۶۰ است، و با وجود این فاصلۀ حدوداً صد ساله، تنها با یک واسطه ـ که همان ابو علی مفید ثانی است ـ از شیخ طوسی نقل میکند.
به هر حال، تجلیل از چنین بزرگانی، کار با ارزشی است.
و این کتابهای که دربارۀ تفسیر بود، به دستم رسید و تورّقی کردم. خیلی خوب به نظرم آمد که از ابعاد مختلفی تفسیر را مورد توجه قرار دادهاند: هم از لحاظ حدیثشناسی، هم از لحاظ زبان و هم از لحاظ نکات تفسیری، و به نظرم کار بسیار پاکیزهای آمد.
إن شا الله خداوند به شما کمک کند و توفیق دهد که این کار خوب و مفید را ادامه دهید.