سيّد مرتضى و اخلاقِ باور
«اخلاقِ باور» كه ويليام كليفورد آن را به ادبيات فكرى و فلسفى معاصر وارد كرد، اصطلاحى براى اشاره به التزام به بايسته هاى عملى و نظرى در مقام تفكر و اهمّيت اخلاقى و معرفتى آنها بود. سپس از آنجا كه معمولاً هر انديشمندى در نظام فكرى خود، مؤلفه هايى را در اين زمينه برمى شمرد، اخلاق باور براى اطلاق بر معيارهاى فكرى و سلوک رفتارى هر متفكرى در مقام انديشه ورزى اطلاق مى شود. سيّد مرتضى، متفكر و متكلم عقل گراى بزرگ شيعى، در آثار خود به مؤلفه هاى فراوانى در قلمرو معرفت، باورگزينى و نقد انديشه اشاره مى كند و ضمن به كارگيرى آنها در مباحث خود، در مقام داورى آراى ديگران نيز از آنها بهره مى گيرد. وى كه در تقسيم بندى رايج در زمره انديشمندان وظيفه گرا و قرينه گرا و در يک كلام، عقل گرا به شمار مى رود، در مقام محاجّه و نقد انديشه هاى ديگران، با توبيخِ تخلف از اخلاقِ باور، انديشه هاى را كه برآمده از هوا و آرزوانديشى و بدون دليل و پشتوانه كافى باشد، مذمت مى نمايد و بر اين رويكردِ خِرَدبنيان خويش چنان ايستادگى مى كند كه برخى، جامه اعتزال بر قامت فكر و سلوک وى بركشيده اند. يكى از مهم ترين مبانى در اخلاق باور، اعتقاد به ارادى يا غيرارادى بودن باور است كه شريف مرتضى با پيش كشيدن بحث اكتسابى يا ضرورى بودن انواع معارف به اين مهم مى پردازد و مؤلفه هايى را در جهت مسئوليت انسان در برابر باورهاى خود برمى شمرد. اين مقاله با برشمردن مبانى اين بحث از ديدگاه وى، مؤلفه هاى اخلاق باور را از منظر او مى كاود. حاكميت برهان در مباحث اعتقادى، پرهيز از گرايش و انگيزش در مقام نقد انديشه، احترام به اقوال مخالف، نداشتن تعصب و جمود، پرهيز از تقليد و ... از اين موارد به شمار مى روند.
واژگان كليدى: سيّد مرتضى، اخلاق باور، معرفت، اعتقادات، عقل گرايى.
*. طلبه خارج فقه و اصول حوزه علميه قم، دكتراى كلام گرايش فلسفه دين و مسائل جديد كلامى دانشگاه قم.