سيّد مرتضى و سير تطوّر نظريه صرفه
همانند آن و يا حتّى سوره اى همسان با يكى از سوره هاى آن بياورند. طبيعى بود كه بعد از اين هماورد طلبى، عدّه اى كه به حقّانيت و صدق پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله باور نداشتند، در صدد پاسخ گويى برآيند؛ امّا ساليان متعدّد گذشت و نسل هاى جديد آمدند و رفتند و كسى نتوانست همانندى براى قرآن يا سوره هاى كوچک آن بياورد و بدين ترتيب، عجز مدّعيان در رويارويى با قرآن، آشكار گشت و اين سؤال مطرح شد كه: چرا انسان ها نتوانسته و نمى توانند با قرآن، هماوردى كنند؟
پرسش از چرايى ناتوانى انسان ها در آوردن يک سوره همانند سوره هاى قرآن، دو پاسخ به دنبال داشت: اوّلين پاسخ، قرآن را كارى خارق العاده و خارج از توان انسان مى دانست و معتقد بود انسان با اسباب عادى، توان آوردن همانند قرآن را ندارد. دومين پاسخ، بر عكس پاسخ اوّل، انسان را قادر به هماوردى با قرآن مى دانست، ولى معتقد بود: خداوند، مانع از اين هماوردى مى شود و نمى گذارد انسان ها همانند قرآن را خلق كنند. در كلام اسلامى، از پاسخ اخير تعبير به «نظريه صرفه» مى شود. اين نظريه، با آن كه سرگذشتى خواندنى و سرنوشتى به ياد ماندنى داشت، تنها به عنوان يكى از وجوه اعجاز قرآن، طرح شده و متأسّفانه تطوّراتش ديده نشد و بر خلاف اصل مسئله، سير تاريخى آن، كمتر مورد پژوهش قرار گرفت. به همين دليل، در اين مقاله سعى شده با بررسى متون كلامى و تفسيرى به جا مانده از قرن دوم تا پنجم، چگونگى پيدايش اين نظريه توسّط نظّام معتزلى و نحوه رشد و شكوفايى اش به همّت سيّد مرتضى علم الهدى۱ و آغاز افولش به دليل مخالفت شيخ طوسى، بازيابى شود و نقش سيّد در سير تاريخى اين نظريه، مورد كند و كاو قرار گيرد. نتيجه تحقيق، از تلاش سيّد در ارائه تقريرى عالمانه از نظريه صرفه، پاسخگويى به ايرادات مخالفان و ايجاد ارتباط منطقى بين نظريه صرفه، به عنوان مسئله اى تفسيرى و صرفه، به عنوان نظريه اى كلامى خبر مى دهد.
واژگان كليدى: صرفه، اعجاز قرآن، نظّام، جاحظ، سيّد مرتضى.
*. دانشيار دانشگاه قرآن و حديث.
۱. الذخيرة فى علم الكلام، ص ۳۷۸، فصل فى جهة دلالة القرآن على النبوّة.