تاريخ : 1399/10/13
کد مطلب: 852
تعبد شرعی و خضوع سیدمرتضی در برابر قرآن در اوج عقل‌گرایی

تعبد شرعی و خضوع سیدمرتضی در برابر قرآن در اوج عقل‌گرایی

استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه سیدمرتضی گاهی به نقد صریح برخی اخبار آحاد می‌پرداخت و برخی مواقع از آن در احتجاجات استفاده می‌کرد، گفت: سیدمرتضی نسبت به قرآن خضوع فوق‌العاده دارد و روحیه تعبد شرعی در شخصیت وی نهادینه است، لذا عقل‌گرایی او به صورت مطلق نیست که منکر اخبار شود.

نشست علمی «جایگاه حدیث سیدمرتضی(ره)» از مجموعه نشست‌های سیدمرتضی، ۱۳ دی‌ماه با حضور مجید معارف، استاد دانشگاه تهران و حامد شریعتی نیاسر، عضو هیئت علمی دانشگاه مذاهب اسلامی، از سوی دفتر قم بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی به صورت وبینار برگزار شد.

مجید معارف در این نشست، گفت: دوره زندگی ایشان یکی از طلایی‌ترین دوره‌های حضور سیاسی و اجتماعی شیعه با ظهور آل بویه و تضعیف قدرت سیاسی عباسیان بوده است؛ به گونه‌ای که در برخی بلاد، عباسیان از آل بویه دستور می‌گرفتند.

وی افزود: در دوره سیدمرتضی، بغداد در عین پایتخت سیاسی به پایتخت فرهنگی هم تبدیل شده بود. سعدی در شعری می‌گوید که من طلبه شهریه‌بگیر نظامیه بغداد بودم؛ در این شهر، چهار جریان علمی، زندگی اجتماعی داشتند. یکی از این جریانات، شیعیان است که حوزه کرخ بغداد را در اختیار داشتند.

استاد دانشگاه تهران اضافه کرد: جریان شیعیان بغداد از قرن سوم شکل گرفت و یونس بن عبدالرحمان، شیخ مفید، قولویه، تلعکبری و بعدها سیدرضی، سیدمرتضی و شیخ طوسی به عنوان اوج و قله متعلق به این جریان فکری بودند، گرچه با ترک بغداد از سوی شیخ طوسی، حوزه بغداد رو به افول رفت. این جریان با عقل‌گرایی شناخته می‌شود. در کنار جریان شیعه، جریان معتزله هم حضور جدی داشت و با حضور کسانی چون قاضی عبدالجبار، این جریان تقویت زیادی پیدا کرد؛ سیدمرتضی هم در دوره‌ای شاگرد عبدالجبار بود، به همین دلیل برخی او را معتزلی خواندند.

معارف بیان کرد: جریان اشعری هم با حضور ابوالحسن اشعری جان تازه‌ای یافت و کسانی مانند ابوبکر باقلانی آن را تقویت کردند و جریان فقهی حدیثی حنابله هم در کنار جریانات دیگر وجود داشت؛ این جریانات به تقابل در دو سطح رسید؛ یکی تقابل در سطح عوام و دیگری در سطح خواص؛ مناظرات و تقابل علمی مذهبی با حضور رهبران این جریانات یعنی در سطح خواص برگزار می‌شد؛ سیدمرتضی مناظرات زیادی برگزار کرد و در همه آنها موفق بود؛ مسئله دیگر هم رواج احتجاج و ردیه‌نویسی بوده است. مثلاً سیدمرتضی ردیه‌ای بر العثمانیه نوشت.

وی افزود: تقابل دیگر در سطح عوام متعصب بوده است، زیرا عوام اهل تسنن را تحریک می‌کردند و این مسئله سبب شد تا برخی کتابخانه‌های شیعه و مدارس علمیه آتش بگیرد و حتی شیخ مفید دوبار مجبور شد تا به تبعید برود و منزل سیدمرتضی هم مورد تهاجم قرار گرفت و شیخ طوسی هم از بغداد بیرون رفت. در این دوره، همچنین شاهد تقابل‌های درون‌مذهبی شیعه هستیم.

تقابل نقل‌گرایان و عقل‌گرایان

معارف تصریح کرد: مشهور است که حوزه قم با حضور مرحوم کلینی و صدوق بر نقل‌گرایی و حوزه بغداد بر عقل‌گرایی استوار بود؛ یعنی حتی اگر به حدیث هم اعتنا دارند، آن را مبتنی بر عقل‌گرایی کرده‌اند؛ لذا تقابل علمی میان مفید و صدوق و کلینی رخ داده است.

استاد دانشکده الهیات دانشگاه تهران اظهار کرد: سیدمرتضی قطع و یقین را مبنای حجیت شرعی می‌دانست و براین اساس، با روایات تعامل می‌کرد، لذا او منکر حجیت خبر واحد بود؛ انکار حجیت خبر واحد گاهی با ملاحظات کلامی همراه بود که در کتاب العدة فی اصول الفقه به تفصیل بیان و اندیشه انکار حجیت خبر واحد را تعدیل کرده است؛ مبنای باور وی هم آیات شریفه«وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ»(اسراء/۳۶) و آیه«إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ»(یونس/۶۶) و ...است.

معارف تصریح کرد: مکتب امامیه در بغداد چون عقل‌گرا بود، قطع و یقین را به خصوص در حوزه عقاید، حجت می‌دانستند. مرتضی معتقد است که به وسیله عقل، پیامبر و ائمه(ع) برای ما اثبات می‌شود، لذا سیره پیامبر و ائمه، مبنای قطع و یقین برای پیروانشان می‌شود؛ او عصمت را درباره پیامبر و ائمه به ترتیب به شهادت تنزیه الانبیاء و الشافی فی الائمه پذیرفته، لذا آموزه‌های پیامبر و ائمه، منبع یقین است.

پذیرش اخبار آحاد محفوف به قرائن

وی اضافه کرد: ایشان گفته است، اگر راوی ثقه، مخاطب پیامبر و ائمه باشد و حکم دین را دریافت کند، نقل مرجح بر عقل است، اما عمده روایات، تخاطب میان ائمه و مخاطب شیعه نبوده است، لذا منبع ما اخبار رسیده و واصله است؛ در اینجا تقسیم حدیث به متواتر و آحاد رخ می‌دهد؛ اخبار متواتر، اخبار آحاد محفوف به قرائن است که به یقین می‌انجامد و بیشتر اخبار ما این وضعیت را دارند. از جمله این قرائن، قرائن سندی است. البته بخشی از روایات، اخبار آحاد خالی از قرائن هستند.

معارف با طرح این سؤال که آیا می‌توانیم خبر واحدی در نظر بگیریم که هیچ قرینه‌ای ندارد؛ بیان کرد: حداقل قرینه برای یک خبر آن است که معارض دارد یا خالی از تعارض است، سند دارد یا ندارد؛ آیت‌الله معرفت از آیت‌الله خویی نقل می‌کرد که در منظر ایشان، خبر واحد، خبر ضعیف بوده است. یعنی یا معارض داشت یا متن، مخالف با آموزه‌های شیعه بوده یا سند غیرمعتبر دارد. ظاهراً سیدمرتضی هم چنین دیدگاهی دارد وگرنه اگر به وثاقت صدوری حدیث آحاد می‌رسید، آن را می‌پذیرفت. او معتقد نبود که احادیث آحاد باید دور ریخته شود.

خضوع نسبت به قرآن و تعبد شرعی

وی افزود: گاهی سیدمرتضی به نقد صریح برخی اخبار آحاد می‌پرداخت و برخی مواقع از آن در احتجاجات استفاده می‌کرد، زیرا مخالفان فکری و عقیدتی، اخبار آحاد را قبول داشتند و اگر روایتی آحاد باشد و قرینه برای آن نباشد، کنار می‌گذاشتند. مثلاً سید ‌در مورد روایت ستون حنانه، یا عمل نکردن آتش برای سوزاندن قرآن، گفته است که توجیه عقلی ندارد، اما توجیه قرآنی دارد و به آیه ۴۴ اسراء «تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا » استناد کرده است.

معارف اظهار کرد: سیدمرتضی نسبت به قرآن خضوع فوق‌العاده دارد و روحیه تعبد شرعی در شخصیت وی نهادینه است، لذا عقل‌گرایی او به صورت مطلق نیست که منکر اخبار شود، اما در مقام فقه حدیثی، عقل را معتبر می‌داند؛ لذا در اینکه آتش قرآن را نمی‌سوزاند، آورده که مراد از این روایت آتش نگرفتن ظاهر کتاب قرآن نیست، بلکه باید آن را تأویل کنیم؛ مانند خشوع کوه در برابر نزول قرآن که در سوره حشر بیان شده است.

وی تأکید کرد: در امر به معروف هم چون ریشه قرآنی دارد، همه اخبار این مسئله را می‌پذیرد و آن را واجب شرعی می‌داند، ولو آنکه برخی روایات آن اشکالاتی دارد.

نحوه مواجهه سیدمرتضی با روایات فضل برخی انبیاء

حامد شریعتی نیاسر، استاد دانشگاه مذاهب اسلامی در این نشست، گفت: سیدمرتضی نقل و حدیث را در آثار خود تعبیر به سمع کرده؛ یعنی روایات را در حوزه سمع در کنار عقل قرار داده است و به آیه شریفه ۱۰ سوره ملک «وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ» استناد کرده است؛ لذا رویکرد سید، متکلمانه و نه محدثانه است.

وی افزود: سیدمرتضی رویکرد آزاداندیشانه در تمامی ابعاد زندگی اعم از علمی، سیاسی و اجتماعی داشته است؛ او روحیه مقلدانه نداشت و معتقد بود که تنها منبع مورد اعتبار، قرآن و روایات یقینی است و سایر اخبار، آحاد هستند. البته اخبار آحاد هم اگر قرائن عقلی داشته باشد، تا حدی مورد پذیرش است؛ یعنی در نظر او سمع اعم از قرآن و روایات است.

شریعتی بیان کرد: او اعتبار و حجیت روایات را در فروع، معتبر می‌داند و در حوزه اصول دین معتقد است که انسان باید همه اصول را براساس عقل و نه نقل بپذیرد. سید در آثار حدیثی خود، کسانی را که روحیه مقلدانه و قیاس دارند، نمی‌پذیرد. لذا تقابلی بین او و مثلاً کلینی و صدوق هم رخ داده و همه منقولات روایی را معتبر نمی‎داند.

وی افزود: وی در کنار قرآن و عقل، از اجماع امامیه هم به عنوان معیار استفاده می‌کند، وی در مواردی تأکید دارد که روایاتی داریم که از حوزه عقل بیرون است و باید در برابر آن سر تسلیم فرود آوریم. مثلاً حدیث ردالشمس را به همین دلیل پذیرفته و قرار دادن جریدتین در قبر میت را به همین دلیل قبول دارد، اما برخی موارد مانند مَلِک بودن رعد و برق و پدیده‌های طبیعی را نقد می‌کند.

استاد دانشگاه مذاهب اسلامی تصریح کرد: او یک منبع روایی را به صرف شهرت، حجت نمی‌داند و آن را نقد می‌کند و غفلت از معیارهای اعتبار سندی و منبعی را جایز نمی‌داند. روایت عدم تأثیر آتش در قرآن را هم به تأویل برده است. یا در روایت اینکه آیا خدا قادر است عالم را در تخم مرغ جای دهد؛ توضیح داده که حدیث مقتضی امکان امر محال است که بطلان آن روشن است و گرچه کلینی آن را نقل کرده است، اما دارای ظواهر محال است.

استاد دانشگاه مذاهب اسلامی در پایان بیان کرد: سیدمرتضی در مورد برتری انبیاء بر یکدیگر یا برتری ائمه نسبت به همدیگر و کیفیت نزول قرآن سکوت کرده و معتقد است با عقل نمی‌توان در این زمینه قضاوت کرد. همچنین وی درباره اینکه آیا کشتن و آزار رساندن به موجودات جایز است یا خیر؛ می‌گوید اگر منفعت این کار نسبت به مضراتش بیشتر باشد، انجام آن عقلاً نیکوست مانند سوار شدن بر حیوانات که گرچه برای آن حیوان مستلزم رنج است، اما صاحبش به این جهت، به او آب و علف می‌دهد.