قرائت متن سخنان رهبر معظّم انقلاب در مورد کنگره بزرگداشت عبد الجليل رازى قزوينى
قرائت متن سخنان رهبر معظّم انقلاب در مورد کنگره بزرگداشت عبد الجليل رازى قزوينى توسط حجةالاسلام و المسلمین محمدی گلپایگانی
بسم الله الرحمن الرحیم
کارى که در مورد مرحوم عبد الجليل قزوينى رازى در حال انجام است، کارى کاملاً شايسته و بايسته است. اين شخصيت بزرگ، هم از لحاظ علمى و هم از لحاظ ادبى، يک مرد برجسته اى بود. کتاب نقض، غير از اينکه اعتقادات و معارف اهل بيت عليهم السلام و شيعه را بيان کرده و به شبهات آن ناصبى جواب داده، مملو از استدلال هاى منطقى و قابل فهم براى همه است که چيز مغتنمى است. علاوه بر اين، متن، يک متن ادبى است؛ يعنى يک نثر قرن ششمىِ استوار، محکم و بسيار قوى دارد.
يک مشکل اساسى ما در کارهاى اعتقادى و علمى اسلامى، برخوردار نبودن آثار از آرايه هاى هنرى و ادبى است. خيلى از کتاب هاى ما، کتاب هاى خيلى خوبى است؛ وليکن هيچ خوانندۀ اهل ذوق و اهل ادبى را جذب نمى کند، مگر کسى را که انگيزه هاى زيادى داشته باشد تا محتوا را بخواهد بفهمد و خودِ آرايۀ کتاب، از لحاظ ادبى، جذاب نيست؛ امّا اين کتاب، اينجور نيست. کتاب نقض، کتابى است که از لحاظ ادبى، نثر بسيار متين، قوى و محکمى دارد و خيلى زيبا نوشته شده. البته نثر قرن ششم است؛ ليکن کسانى که با زبان و ادب و نثر فارسى آشنايى دارند، اين کتاب را بسيار مى پسندند.
مصحح اين کتاب، مرحوم مير جلال الدين محدّث اُرمَوى، خيلى زحمت براى اين کتاب کشيد و هيچ هم از او قدردانى نشد. من خواهش مى کنم در اين کار، از مرحوم محدّث، واقعاً قدردانى شود. محدّث، مرد بسيار فاضلى بود؛ چيزى شبيه محمّد قزوينى. من ايشان را از نزديک ديده بودم و کاملاً مى شناختم. اين کتاب نقض و ملحقات نقض را من خودم از ايشان، شخصاً خريدم. مرحوم محدّث، يکى دو دوره اين کتاب را در اين دستمال هاى ابريشمى مى گذاشت و با خودش مى بُرد و اينجورى مى فروخت. اين مرد ملاّ و فاضل که داماد مرحوم آقا سيّد محمّد طالقانى يعنى شوهرخواهر جلال آل احمد بود، آدمى بود که مى توانست در محافل ادبى و هنرى آن روز، شناخته شده باشد؛ امّا کسى به ايشان توجّهى نمى کرد، از بس آدمِ خوددار و داراى عزّت نفس و عفّت نفس بود. از او واقعاً بايد تجليل بشود. او اين مجاهدت را کرد و اين کتاب را تصحيح و چاپ کرد و در اختيار علاقه مندان گذاشت و اِلاّ کسى اصلاً اين کتاب را نمى شناخت.
على اَى حال، اين کتاب، بسيار کتاب خوبى است. حالا از لحاظ ادبى و نثر که اين است و از لحاظ کار محتوايى هم خود او (عبد الجليل) در مقدّمه کتاب نوشته. البته من اين مقدّمه کتاب را ده ها سال پيش، تقريباً در نوجوانى خواندم. آن طور که يادم هست، ايشان مى گويد: وقتى کتاب آن ناصبى به نام بعض مثالب النواصب در آمد، همه گفتند کسى نيست جواب بدهد مگر اين که عبد الجليل اين کار را بکند. به من مراجعه کردند و من هم نشستم اين کار را کردم.
من در سال هاى ۳۵ ـ ۳۶ [شمسى] اين کتاب را نگاه مى کردم و با شوق و عشق فراوان، آن را مى خواندم.
رى در آن وقت (قرن ششم هجرى)، پرورشگاه خيلى از بزرگان بوده است. ابو الفتوح رازى، متعلّق به همين زمان است. عبد الجليل، معاصر است با ابو الفتوح. يعنى بايد تاريخ رى را هم از اين راه به دست آورد. البته ايشان قزوينى و رازى است؛ ليکن اهل رى هست.
آن وقتى که [در ديدارهاى قبلى با شما] راجع به عبد الجليل سفارش مى کردم، به سيّد مرتضى رازى هم اشاره کردم. او هم يک شخصيت برجسته ديگرى است. حالا شما براى سيّد مرتضى بغدادى داريد بزرگداشت مى گيريد. عيبى ندارد. لازم هم هست؛ چون آن بزرگوار هم از مفاخر دنياى اسلام است؛ ليکن سيّد مرتضى رازى را از قلم نيندازيد. او هم شخصيت بزرگى است و ناشناخته. کسى هم او را نمى شناسد.