تاريخ : 1393/07/15
کد مطلب: 427
الذریعة الی اصول الشریعة

الذریعة الی اصول الشریعة

در اصول فقه شیعۀ امامیه و دارای ۱۴ باب، و هر باب مشتمل بر چندین فصل است و از خطاب، و امر و نهی، و عموم و خصوص، و مطلق و مقید، و مجمل و مبین، و نسخ، و اخبار، و افعال، و اجماع، و قیاس، و اجتهاد و تقلید، و حظر و اباحه، و نافی، و مستصحب حال بحث می‌کند.

   این کتاب از دو جهت حائز اهمیت بسیار است:

   ۱. از این جهت که اولین کتاب کامل در اصول فقه شیعۀ امامیه است، بدیهی است بر خلاف اهل سنت که باب اجتهاد را از همان زمان رحلت پیغمبر اکرم مفتوح می‌دانسته، و تا پایان عمر «احمد بن حنبل» (۲۴۱) عملا این شیوه را معمول می‌داشته و پس از او راه تقلید پیموده‌اند، شیعۀ امامیه تا زمان غیبت امام منتظر (عج) یعنی سال ۲۶۶ ه بلکه تا آخر غیبت صغری (۳۲۹ ه) باب اجتهاد به معنی وسیع آن را مسدود می‌دانسته و احکام خود را بلاواسطه و یا مع‌الواسطه به وسیلۀ راویان و یا سفیران و نواب خاص از امام خود دریافت می‌داشته‌اند، و اگر احیاناً در این ازمنه کتبی در احکام تألیف می‌شد یا مشتمل بر اخباری پراکنده بود چون اصول اربعمائه و یا اگر تا حدودی دارای نظم و ترتیب صحیح بود چون «التکلیف» ابوجعفر محمد بن علی شلمغانی، و «النوادر» ابوجعفر احمد قمی، و «المحاسن» احمد بن ابی عبدالله برقی، و بهتر از همه «الشرائع» علی بن الحسین بن موسی بن بابویه، احادیثی بود که به صورت فتوی تألیف می‌شد، اولین ازمنه‌ای که ضرورت اجتهاد احساس شد آغاز حدوث غیبت کبری (۳۲۹ ه) بود، در این ازمنه گرچه مجتهدینی عالی مقام از شیعۀ امامیه قدم به عرصۀ وجود نهادند چون قدیمین: «الحسن بن ابی عقیل العمانی» و «محمد بن احمد بن الجنید» و بزرگتر از همه «شیخ مفید» لکن از هیچیک کتابی در علم اصول فقه در دست نیست، گویند: «شیخ مفید» کتابی در اصول فقه تألیف کرده که «ابوالفتح محمد بن علی الکراجکی» که یکی از بزرگان شاگردان «مفید» و «مرتضی» بوده تمامی آن کتاب را در «کنزالفوائد» خود گنجانده است، و نیز رسائلی در بعض مسائل اصول فقه مانند قیاس و اجماع به وی نسبت داده‌اند،[۱] و در هر صورت قبل از تألیف این کتاب، کتاب کاملی در اصول فقه امامیه خصوصاً با روشی که در این کتاب به کار برده شده در دست نیست، و اگر فرضاً تألیف و یا تألیفاتی قبل از این کتاب موجود باشد تنها بعض مسائل متفرقه‌ای است از اصول فقه که از اهل سنت اقتباس شده است، بنابراین کتاب «ذریعه» را باید مهمترین و قدیمترین منبع اصول فقه شیعۀ امامیه دانست. «سید» در این کتاب گرچه تنها آراء اهل سنت چون «ابوحنیفه» و «شافعی» و «جبائیان»: «ابوعلی» و «ابوهاشم» و «ابوالحسین البصری» و «نظام» و «ابوالعباس بن شریح» و «ابوبکر الفارسی» و «قفال» و «ابوالقاسم البلخی» و امثال آنان را نقل کرده ولی چون در هر مسأله از مسائل علم اصول مانند سائر علوم، خود دارای نظری متین و رأیی رزین است تألیف این کتاب را باید مبدأ تاریخ استقلال علم اصول شیعۀ امامیه دانست.[۲]

   ۲. از این جهت که «سید مرتضی» در این کتاب چنانکه خود در مقدمه گوید مسائل اصول فقه را از مسائل اصول دین جدا کرده است در حالیکه در کتبی که قبل از این کتاب تألیف می‌شده مسائل اصولین به یکدیگر خلط می‌شده است.[۳]

   «سید» در این کتاب در هر مسأله آراء دانشمندان عامه را نقل و ادلۀ ایشان را به تفصیل ذکر کرده و در مقام نقد برآمده و بالاخره مختار خود را با تحقیقی کافی و وافی اثبات کرده و در برخی از موارد نظر بعضی از ایشان را صحیح دانسته و ادلۀ آنان را تأیید، و یا ادلۀ جدیدی بر مختار خود اقامه کرده است.

   او تمام مسائل علم اصول را چنانکه در کتب عامه مطرح است و شاید به همان نسق و ترتیب طرح کرده و آن طور که شایسته است و مذهب امامیه اقتضا دارد دربارۀ آنها بحث و تحقیق کرده است، و حتی در اطراف مسائلی مثل قیاس و رأی که حجیت آنها بر خلاف نظر شیعۀ امامیه است به تفصیل سخن رانده و ادلۀ مخالف و همچنین مقتضای مذهب را کما هو حقه بیان داشته است.

   تأثیر آراء «سید» در نظرات دانشمندان پس از او به خوبی از تألیفات آنان مشهود است، در تمام مسائل آراء خاصۀ او را نقل و چه بسا از او پیروی کرده و احیاناً با او به مخالفت برخاسته‌اند، در بسیاری از موارد عین عبارات او را نقل کرده‌اند،[۴] عدة الاصول «شیخ طوسی» که خود یکی از مهمترین منابع اصول شیعۀ امامیه است غالباً همان نظرات و استدلالات «سید» را ذکر کرده، و بلکه در بیشتر موارد همان تعبیرات را نیز با کمی اختلاف به کار برده، و حتی در بعض موارد یک بحث مفصل که مشتمل بر صفحات عدیده است عیناً از کتاب «ذریعه» اقتباس و خود «شیخ» نیز بدین معنی تصریح و اعتراف کرده است.[۵]

   ظاهراً از این کتاب نسخه‌های بسیاری در دست بوده که مورد استفادۀ دانشمندان قرار می‌گرفته و در تألیفات خود بدان استناد می‌کرده‌اند، صاحب «ادب المرتضی» چند نسخه را با مشخصات نام برده است.


[۱] . رجوع شود به روضات الجنات ترجمۀ شیخ ابوالفتح کراجکی ص ۵۵۲ و مقدمۀ تهذیب چاپ نجف نوشتۀ «خرسان».

[۲] . منظور از علم اصول علم به معنی مصطلح است و الا بدون شک منابع قسمتی از علم اصول شیعه را باید در سخنان امامان آنان جستجو کرد.

[۳] . برای نمونه به کتاب «المغنی» تألیف قاضی «عبدالجبار» معتزلی مراجعه شود.

[۴] . به کتاب عده و تهذیب و معالم و قوانین و فصول و ضوابط و حقائق و کتب دیگر در مباحث اوامر و عموم و خصوص و اخبار و اجماع و قیاس و غیرها مراجعه شود.

[۵] . رجوع شود به سرتاسر مبحث قیاس از کتاب «عدة الاصول».