تاريخ : 1394/08/05
کد مطلب: 567
سيّد مرتضى و عدم حجيت خبر واحد در مسائل عامّ البلوى

سيّد مرتضى و عدم حجيت خبر واحد در مسائل عامّ البلوى

چنان كه مى ‏دانيم، به رغم تعدّد منابع استنباط احكام، نقش اصلى اجتهاد بر عهده «سنّت» است كه ازطريق «خبر» بر جاى مانده است و تا دليلى بر درستى خبر در دست نباشد يا دست‏كم دليلى بر حجّيت آن در ميان نباشد، به خودى خود، قابل استناد نيست. پذيرش و حجيّت استنادى خبر متواتر نيز، چنان كه مى‏ دانيم، مستند به «قطع» ناشى از تواتر است، امّا بخش اصلى و بلكه قريب به اتّفاق اخبار موجود، به ‏رغم تقسيم كلّى خبر به «متواتر» و «واحد»، محدود به خبر واحد است كه به خودى خود، مايه «قطع» يا«اطمينان» به صدور نمى ‏گردد. البته ممكن است «تعدّد نقل» خبر، در حدّى باشد كه نوعى «اطمينان نسبى» را به صدور آن به دست دهد و كه در تعبير رايج، بدان «خبر مستفيض» گفته مى ‏شود و آن را به خبر متواتر نزديک مى ‏كند؛ چنان كه همراهى قرائن و شواهد بيرونى بر درستى نقل، مى ‏تواند چنين اطمينانى را پديد آورد.

امّا با فرض امكان پذيرش و حجيّت خبر به حصول اين اطمينان نسبى، اين امر تنها در باره بخشى ازاخبار به دست مى ‏آيد و همچنان حجيّت و پذيرش بيشتر خبرها، نيازمند دليل مى ‏مانَد. چنان كه پيداست، «حصول» اطمينان نسبى نيز در افراد و موارد مختلف، امرى يك‏دست و يكسان نيست و خود، امرى نسبى است.

اين است كه بحث از انواع و اقسام خبر و دليل حجيّت آن، يكى از مهم‏ ترين مسائل و مباحثى است كه ازهمان دوره نخست شكل‏ گيرى منابع حديثى و فقهى، مورد توجّه و اهتمام بوده و آرا و اختلاف ‏هاى قابل توجّهى را در باره خود، پديد آورده است و در ادامه، با شكل ‏گيرى دانش اصول فقه و نگارش منابع اصولى، بخش عمده ‏اى را به خود اختصاص داده است. از سوى ديگر، نقش مهمّى كه «خبر» در بخشى از مسائل كلامى داشته و دارد، اهميّت اين بحث را دو چندان كرده و باعث شده كه در منابع كلامى نيز درقلمرو استناد و احتجاج به روايات، به مبانى و ملاک ‏ها در حجيّت و عدم حجيّت خبر پرداخته شده، بدان استناد شود.

آنچه در همه مباحث مربوط به خبر، يک پرسش كلّى و اصلى بوده، بر همه مسائل و مباحث آن سايه افكنده، اين است كه با اذعان به حجّيت اجمالى خبر، قلمرو حجّيت آن چيست؟ در پاسخ به همين پرسش است كه آن همه تقسيم ‏ها و تفصيل ‏ها در شناخت و ارزيابى خبر، پديد آمده است. در اين ميان،خبر متواتر و خبرى كه اطمينان به درستى آن است، به دليل نوع و خاستگاه حجّيت خود، كمتر محلّ بحث و اختلاف بوده است و همواره عمده پرسش ‏ها و نگاه ‏ها و اختلاف ‏ها، متوجّه حجّيت و عدم حجّيت «خبر واحد» و قلمرو آن شده است، چنان كه پس از پذيرش اصل حجّيت خبر واحد، يكى ازپرسش ‏هاى مهم، اين بوده و هست كه خبر واحد، در قلمرو چه موضوع‏ هايى حجّت است؟

آنچه از جناب على بن حسين معروف به سيّد مرتضى علم الهدى شهرت دارد و در آثار او بارها نشان داده، اين است كه ايشان، اساسا خبر واحد را حجّت نمى ‏داند، امّا در اين ميان، شاهد نگاه ديگرى از ايشان در كتاب مسائل الناصريات هستيم. اين نگاه، تفصيل ميان مسائل «عامّ البَلوى» و «غير عامّ البلوى»است؛ تفصيلى كه در ميان اصوليان و فقهاى پس از وى، طرفدارانى داشته، امّا اين تفصيل، بعدها به خوبى همراهى نشده است.

در اين مقاله، پس از گزارش اين ديدگاه سيّد مرتضى و كسان ديگرى كه با وى همراهى كرده ‏اند، خواهيم ديد كه با توجّه به دليل حجّيت خبر واحد، اين نظر، امرى قابل دفاع و قبول است و نمى ‏توان در مسائل شرعى عامّ البلوى، تا اطمينان به صدور خبر واحد پيدا نشود، بدان عمل كرد.

واژگان كليدى: سيّد مرتضى، خبر واحد، عامّ البلوى، الناصريات


*. دانشيار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى.