تاريخ : 1394/11/11
کد مطلب: 655
چکیده مقالات پذیرفته شده (بخش دوم )

چکیده مقالات پذیرفته شده (بخش دوم )

اشاره:

از مجموع دویست مقالۀ دریافت شده تا کنون،

 حدود نود مقالۀ عربی و فارسی، موفّق به دریافت نمرۀ قبولی از ارزیاب­های محترم شدند. از این تعداد، چکیدۀ پانزده مقاله در شماره پیشین خبرنامه ارائه شدند. اینک چکیدۀ بیست و پنج مقالۀ دیگر تقدیم می­شوند.

۱.برخى آراى علوم قرآنى سیّد مرتضى

سیّد محمّدرضا حسینى ‏نیا [۱]

سـیّـد مرتــضـى، از دانـشـمنـدان قـرن چهـارم و پنـجم عـالـم تشــیع، و ســرآمــد در علوم گوناگونى چون: فقه،  اصول، كلام، ادبیات عرب، شعر، حدیث و تفسیر قرآن است. از جمله نظریات این دانشمند والا مقام، نظریات قرآنى و تفسیرى وى بوده است. سیّد مرتضى در مباحث علوم قرآنى و تفسیرى، داراى آرا و  نظریات ارزشمندى است كه برخى از آنها عبارت‏اند از: جمع و تدوین قرآن؛ حدوث یا قدم قرآن؛  كیفیت نزول قرآن؛ تحدّى قرآن؛ شناخت وجه اعجاز قرآن؛ تفسیر برخى آیات متشابه قرآن. وى معتقد  است كه قرآن كریم در عهد پیامبر خدا  صلی الله علیه و آله جمع‏آورى شده است. قرآن، نه حادث است و نه قدیم؛ بلكه  مفعول است. نزول قرآن به صورت تدریجى بوده، نه دفعى و آنچه معارضین را از همانندآورى بازداشته  است، صرفه است و نه صرفا ناتوانىِ فصحاى عرب از همانندآورى.

واژگان كلیدى: سیّد مرتضى، آراى علوم قرآنى.

۲. بررسى جایگاه سیّد مرتضى در روند هم‏گرایى میان شیعه امامیه و عقل‏گراى اعتزالى


عظیم رضوى صوفیانى  / ناصر گذشته[۲][۳]

این مقاله به بررسى نقش و جایگاه سیّد مرتضى در هم‏گرایىِ شیعه امامیه به عقل‏گرایىِ اعتزالى مى ‏پردازد.  جنبش عقل‏گرایىِ اعتزالى، از اواخر سده دوم قمرى در سرزمین‏هاى اسلامى پا گرفت و پس از فراز و  نشیب‏هاى بسیار و به طور روزافزون، بسیارى از مكاتب و فرقه ‏ها را تحت تأثیر خویش قرار داد. یكى از  این فرقه‏ها، شیعه امامیه و بزرگان آن بود كه هر چند هم‏گرایى با عقل‏گرایى اعتزالى در آن با مناقشات و  مجادلات فراوان همراه گشت، امّا سرانجام در سده چهارم قمرى توسط افرادى همچون شیخ مفید و  سیّد مرتضى علم‏الهدى، در شرایط خاصّى و پس از گذار از بسترها و مقولات تاریخىِ ویژه‏اى انجام  پذیرفت. نقش سیّد مرتضى در مقایسه با متكلّمان امامیه پیش از وى، حدّ نهایى این همگرایى بود و هر  چند وى مرجعیت كلامىِ عقل را آن‏طور كه در میان معتزله مرسوم بود ـ به دلیل باورهاى شیعى خود ـ به  طور كامل نپذیرفت، امّا نقطه اوج این روند در او، در مقایسه با متكلّمان پیش از وى، مجال بروز یافت.

واژگان كلیدى: سیّد مرتضى، شیخ مفید، شیعه امامیه، معتزله، عقل اعتزالى.

۳. جایگاه عقل در آراى سیّد مرتضى با تكیه بر تنزیه الأنبیاء و جمل العلم و العمل

نرجس ابوالقاسمى دهاقانى [۴]

سیّد مرتضى، از بزرگان علماى امامیه و جامع علوم معقول و منقول در عصر خویش بوده و در ادبیات و  فنون و كلام و تفسیر، سرآمد اقران شمرده مى‏شده است. این مقاله با بررسى دو كتاب تنزیه الأنبیاء و جمل  العلم و العمل از آثار سیّد مرتضى، به بیان جایگاه عقل در آراى وى مى ‏پردازد.

بررسى آرا و نظرات موجود در این دو كتاب و روشى كه سیّد مرتضى در سیر بحث‏ها پى مى ‏گیرد، نشان  از جایگاه ویژه عقل نزد او دارد. نزد او «نظر» و «تفكّر» در معارف دین، بر هر مكلّفى واجب است. او با  استفاده از حكم عقل به تأویل و تفسیر نصّ قرآن و سنّت مى ‏پردازد و دلیل عقلى را بر هر گونه روایتى  اعم از روایت صحیح و قوى، روایت آحاد و ضعیف و نیز مشهورات، ارجح مى ‏داند.

سیّد مرتضى، عقل را نه تنها به عنوان ابزار در فهم معارف دین به كار مى‏برد، بلكه به عقل به عنوان منبعى  معرفتى در دین نگاه مى‏كند و در صورت فقدان نصّ قرآنى، سنّت متواتر و اجماع، از حكم عقل استفاده  مى‏كند. البتّه منبع بودن عقل در نزد او، استقلالى نیست و تا جایى است كه با حكم شرع و عمل معصوم،  منافات (تعارض) نداشته باشد و در صورت وجود تعارض، حكم شرع، مبناى عمل واقع مى‏شود.

واژگان كلیدى: سیّد مرتضى، عقل، نص، تنزیه الأنبیاء، جمل العلم و العمل.

۴. توجّه به ارتكازات عُقلا در روش استنباطىِ سیّد مرتضى

مهدى برزگر [۵]

یكى از مهم‏ترین ادلّه فقهى و قرائن تأثیرگذار در مقام استظهار ادلّه نقلى، توجّه به ارتكازات عقلا و  مخاطبان وحى است. این دلیل مهم در چند جاى سخنان و استدلالات سیّد مرتضى، مورد استناد قرار  گرفته و در شیوه استدلالى او، نمود خوبى یافته است. نگارنده در این مقاله، پس از توضیح و تبیین دلیل  ارتكاز، با نقل دو نمونه از استنادات سیّد مرتضى به دلیل ارتكاز، به توضیح یكى از فروع فقهى مورد  استدلال وى ـ كه «اثبات مطهّریت آب مضاف از خَبَث» است ـ مى ‏پردازد.

واژگان كلیدى: سیّد مرتضى، ارتكاز عقلا، آب مضاف، تطهیر از خَبَث

۵. معیارسنجى غلو از دیدگاه سیّد مرتضى

حمید احمدى جلفایى

از آن جهت كه «غلوپژوهى» به نوعى، حدود افراط و تفریط در هر یك از ادیان و مكاتب دینى را ترسیم مى‏ كند، جزء ضرورت‏هاى عرصه تحقیق و پژوهش، در هر كدام از آنها محسوب مى ‏گردد. به ویژه دردین اسلام، پیروان هر یک از مذاهب و نحله‏ ها، حتّى آنها كه از دید دیگران از زمره غلوكنندگان به حساب مى‏آیند، همگى غلو و افراط در دین را مذموم مى ‏شمارند، هر چند كه در تعریف و تبیین ماهیت غلوّ در دین، با هم اختلاف دارند و در بسیارى موارد، از این عنوان، در تخریب یكدیگر بهره مى‏ برند.

محور این پژوهش، تنها بررسى دیدگاه‏هاى سیّد مرتضى علمالهدى (م ۴۳۶ق) است. وى از مخالفان سرسخت غلو و افراط در مذهب بوده و بر مبناى عرضه عقاید و عملكردها و روایات منتسب به معصومان علیهم السلام بر سه عنصر عقل و اجماع و ظواهر قرآن، مصادیق مهم آن را به نقد كشیده است. او اخبار واحد و ضعیف را خاستگاه اصلى برخى عقاید غلوآمیز دانسته و عدم برخوردارى عقاید غلوآمیز ازمستندات معتبر را مهم‏ترین مشخّصه آنها معرفى كرده است و به ویژه، اعتقاداتى مثل: اعتقاد به الوهیت وربوبیت امامان معصوم، حلول، تناسخ، تفویضى، علم غیب مطلق امامان، نیز برخى كمالات و فضایل نسبت داده شده دیگر به ائمّه علیهم السلام را از مصادیق غلو در مذهب، شمرده است. البته او میان دو مسئله غلو ومتّهم‏سازى به غلو، فرق نهاده و به همین مناسبت، از عقاید به‏ حقّ مذهب، دفاع نموده است.

واژگان كلیدى: غلو، معیارهاى غلو، مبانى نقد غلو، اتّهام غلو، سیّد مرتضى.[۶] 

۶. نظریه صرفه و دیدگاه سیّد مرتضى

مهرناز گلى /  طیبه اكران [۷][۸]

سیّد مرتضى، در باب اعجاز قرآن، به فصاحت برتر قرآن اشاره نموده و معتقد است این برترى در حدّى نیست كه بتوان آن را وجه اعجاز قرآن دانست. همچنین وى، نظم قرآن را در میان عرب، نظمى بى ‏سابقه خوانده؛ امّا آن را به تنهایى وجه اعجاز قرآن برنمى ‏شمُرَد؛ بلكه فصاحت و نظم قرآن را توامان، وجه اعجاز و موضوع تحدّى قرآن معرّفى مى ‏نماید.

هدف از مقاله حاضر، بررسى دیدگاه سیّد مرتضى در باب اعجاز قرآن است او در این مورد، معتقد به«نظریه صرفه» است و در كتاب الموضح عن جهه إعجاز القرآن، به دفاع از عقیده خاصّ خود در باب اعجاز قرآن پرداخته و با ادلّه بسیار، از آن دفاع مى ‏كند. از این رو، مقاله حاضر، با روش توصیفى _ كتاب‏خانه‏ اى، به بیان دیدگاه سیّد مرتضى در بحث اعجاز پرداخته و چنین نتیجه مى‏گیرد كه از منظر سیّدمرتضى، بین معجزه و غیر معجزه، باید تفاوت فاحشى باشد و جون این تفاوت در متن قرآن و شعرعرب جاهلى نیست، پس خدا، مردم را از آوردن مانند قرآن، باز داشته است؛ یعنى علومى را كه مورد نیاز مردم بوده، از آنها سلب نموده است.

واژگان كلیدى: سیّد مرتضى، اعجاز، نظریه صرفه.

۷. روش تفسیرى سیّد مرتضى

طیبه یزدان‏ مدد  / فاطمه یزدان‏ مدد [۹][۱۰]

سیّد مرتضى، به تفسیر تمامى آیات قرآن نپرداخته، بلكه آیات مشكل و متشابه را مورد توجّه قرار داده است. وى در اغلب موارد، قبل از تفسیر آیات، با لفظ «فقال»، شبهات یا نظر خاصّى را كه در آیات مطرح است، ذكر مى‏كند. این سؤالات، شامل مسائل مختلف عقلى و كلامى، ادبى، تعارض ظاهرى میان آیات و... است. او سپس در گام بعد، با ذكر لفظ «جواب» با شیوه‏هاى مختلفى چون: روش ادبى و كلامى و بهره‏گیرى از آیات و اشعار و روایات و اسباب نزول و ... ، به تفسیر آیات مى‏ پردازد.

واژگان كلیدى: روش تفسیر، سیّد مرتضى، قرآن، آیات متشابه.

۸. سیّد مرتضى و عدم حجیت خبر واحد در مسائل عامّ البلوى

سیّد ضیاء مرتضوى [۱۱]

چنان كه مى‏دانیم، به رغم تعدّد منابع اسـتـنـبـاط احكـام، نقش اصلى اجتهاد بر عهده «سنّت» است كه از طریق «خبر» بر جاى مانده است و تا دلیلى بر درستى خبر در دست نباشد یا دست‏كم دلیلى بر حجّیت آندر میان نباشد، به خودى خود، قابل استناد نیست. پذیرش و حجیت استنادى خبر متواتر نیز، چنان كه مى‏دانیم، مستند به «قطع» ناشى از تواتر است، امّا بخش اصلى و بلكه قریب به اتّفاق اخبار موجود، به‏رغم تقسیم كلّى خبر به «متواتر» و «واحد»، محدود به خبر واحد است كه به خودى خود، مایه «قطع» یا«اطمینان» به صدور نمى‏گردد. البته ممكن است «تعدّد نقل» خبر، در حدّى باشد كه نوعى «اطمینان نسبى» را به صدور آن به دست دهد و كه در تعبیر رایج، بدان «خبر مستفیض» گفته مى‏شود و آن را به خبر متواتر نزدیک مى ‏كند؛ چنان كه همراهى قرائن و شواهد بیرونى بر درستى نقل، مى ‏تواند چنین اطمینانى را پدید آورد.

امّا با فرض امكان پذیرش و حجیت خبر به حصول این اطمینان نسبى، این امر تنها در باره بخشى از اخبار به دست مى‏آید و همچنان حجیت و پذیرش بیشتر خبرها، نیازمند دلیل مى‏مانَد. چنان كه پیداست،«حصول» اطمینان نسبى نیز در افراد و موارد مختلف، امرى یك‏دست و یكسان نیست و خود، امرى نسبى است.

این است كه بحث از انواع و اقسام خبر و دلیل حجیت آن، یكى از مهم‏ترین مسائل و مباحثى است كه ازهمان دوره نخست شكل‏گیرى منابع حدیثى و فقهى، مورد توجّه و اهتمام بوده و آرا و اختلاف‏هاى قابل توجّهى را در باره خود، پدید آورده است و در ادامه، با شكل‏گیرى دانش اصول فقه و نگارش منابع اصولى، بخش عمده‏اى را به خود اختصاص داده است. از سوى دیگر، نقش مهمّى كه «خبر» در بخشى از مسائل كلامى داشته و دارد، اهمیت این بحث را دو چندان كرده و باعث شده كه در منابع كلامى نیز درقلمرو استناد و احتجاج به روایات، به مبانى و ملاك‏ها در حجیت و عدم حجیت خبر پرداخته شده، بدان استناد شود.

آنچه در همه مباحث مربوط به خبر، یك پرسش كلّى و اصلى بوده، بر همه مسائل و مباحث آن سایه افكنده، این است كه با اذعان به حجّیت اجمالى خبر، قلمرو حجّیت آن چیست؟ در پاسخ به همین پرسش است كه آن همه تقسیم‏ها و تفصیل‏ها در شناخت و ارزیابى خبر، پدید آمده است. در این میان،خبر متواتر و خبرى كه اطمینان به درستى آن است، به دلیل نوع و خاستگاه حجّیت خود، كمتر محلّ بحث و اختلاف بوده است و همواره عمده پرسش‏ها و نگاه‏ها و اختلاف‏ها، متوجّه حجّیت و عدم حجّیت «خبر واحد» و قلمرو آن شده است، چنان كه پس از پذیرش اصل حجّیت خبر واحد، یكى از پرسش‏هاى مهم، این بوده و هست كه خبر واحد، در قلمرو چه موضوع‏هایى حجّت است؟

آنچه از جناب على بن حسین معروف به سیّد مرتضى علم الهدى شهرت دارد و در آثار او بارها نشانداده، این است كه ایشان، اساسا خبر واحد را حجّت نمى‏داند، امّا در این میان، شاهد نگاه دیگرى ازایشان در كتاب مسائل الناصریات هستیم. این نگاه، تفصیل میان مسائل «عامّ البَلوى» و «غیر عامّ البلوى»است؛ تفصیلى كه در میان اصولیان و فقهاى پس از وى، طرفدارانى داشته، امّا این تفصیل، بعدها به خوبى همراهى نشده است.

در این مقاله، پس از گزارش این دیدگاه سیّد مرتضى و كسان دیگرى كه با وى همراهى كرده‏اند، خواهیم دید كه با توجّه به دلیل حجّیت خبر واحد، این نظر، امرى قابل دفاع و قبول است و نمى ‏توان در مسائل شرعى عامّ البلوى، تا اطمینان به صدور خبر واحد پیدا نشود، بدان عمل كرد.

واژگان كلیدى: سیّد مرتضى، خبر واحد، عامّ البلوى، الناصریات

۹. بازتقریرِ «نظریه صرفه»ى سیّد مرتضى

دکتر جعفر نكونام [۱۲]

در فاصله قرن سوم تا ششم هجرى، نظریه‏اى در زمـیــنـه وجــوه اعجاز قـرآن بــه نــام «نـظریـه صـرفـه» مـطـرح بـــود كه سیّد مرتضى، از برجسته‏ ترین طرفداران آن به شمار مى ‏رفت. اگر چه سیّد مرتضى، خود به پیروى از نظام معتزلى به این نظریه گرایش پیدا كرده بود، امّا با تألیف مستقل خود به نام الموضح، گسترده ترین بیان را در تقویت این نظریه، اظهار داشت. تسلّط  او در ادب و شعر و كلام و فقه و اصول، ما را از این كه به سادگى از كنار نظریه او بگذریم و دغدغه ‏ها و ادلّه ‏هاى او را در باره نظریه صرفه نادیده بگیریم، بازمى ‏دارد. این كه كسى چون سیّد مرتضى، مدّعى مى‏شود كه متن قرآن، خالى از اعجاز است و اعجاز آن،خارج از متن قرآن است، باید به درستى موشكافى شود. البته صرفه را با تقریرى كه او به دست داده است، نمى ‏توان پذیرفت؛ امّا چنان مى ‏نماید كه مى ‏توان تقریرى نو از آن به دست داد و در مجموع، از نظریه سیّد مرتضى، دفاع شایسته‏اى به عمل آورد. ما در این مقاله با سیّد مرتضى همراهى مى ‏كنیم كه اعجاز قرآن، جنبه بیرون قرآنى دارد؛ امّا مى‏گوییم كه آن به طریق دریافت قرآن، متعلّق است و صرفه دراین تقریر، عبارت خواهد بود از این كه خداوند، موهبت وحى قرآنى را از غیر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله سلب كرده است.

واژگان‏ كلیدى: نظریه صرفه، اعجاز متنى، اعجاز طریقى، تحدّى، فصاحت قرآن، نظم قرآن، اخبار از غیب، عدم اختلاف در قرآن.

۱۰. نقد ادبى ـ نظرى در آثار سیّد مرتضى

دکتر  محمّدامین تقوى فردود [۱۳]

در مقاله حاضر، نگارنده با مطالعه آثار سیّد مرتضى و همچنین بررسى كتاب‏ها و مقالاتى كه چهره ادبى و نقدى او را به تصویر كشیده‏اند، به بررسى وجهه نقدى او پرداخته و از خلال آن ویژگى نقدى ادبى ـ نظرى او را برجسته ساخته است. بررسى مجموعه آثار سیّد مرتضى نشان مى‏دهد كه سه اثر الأمالى، الشهاب و طیف الخیال او بیشترین مسائل و قضایاى نقدى ادبى را در خود جاى داده‏ اند و سیّد مرتضى براساس قضایاى نقدى شایع در زمان خود و با بهره‏ گیرى از آراى نظریه‏ پردازان نقدى و ادبى به بیان نظر درباره برخى مسائل و قضایاى نقدى _ ادبى و قانون‏گذارىِ آنها اقدام كرده است. او با بهره‏گیرى از دانش خود در سایر زمینه‏ها از جمله: كلام، فقه، تفسیر و ... به نقد ادبى پرداخته است. وى شیوه خاصّى درطرح مباحث نقدى داشته است. در باره مسئله‏هاى نقدى چون: «چیستى شعر و بلاغت، نقد و وظایف ناقد، عناصر و معانى شعرى و معیارهاى گزینش شعر» و همچنین در باره قضایاى نقدى مانند: «قدیم وجدید، لفظ و معنى، سرقت شعرى، مفاضله و موازنه و ...» به نقد ادبى _ نظرى پرداخته است. او در این فرایند، ضمن تحلیل و بررسى ضمنىِ آراى نقدىِ شایع در زمان خود، عقاید خویش را نیز در خصوص پایه‏ها و اساس‏هاى نقدى ابراز داشته است.

واژگان كلیدى: نقد ادبى، نقد نظرى، سیّد مرتضى، مسائل و قضایاى نقدى.

۱۱. واقعه عاشورا از دیدگاه سیّد مرتضى (با رویكردى تحلیلى)

محمّد صحّتى سردرودى [۱۴]

درباره عاشورا، دو پرسش اساسى مطرح است:

۱. امام حسین علیه السلام با این كه عِدّه و عُدّه‏اش از یاران و انصارِ برادرش امام حسن علیه ‏السلام كمتر بود، چرا مثل او مصالحه نكرد تا جان خود و خاندان و یارانش را نجات دهد؟

۲. آیا مى ‏دانست كه كشته مى ‏شود یا نمى ‏دانست؟ اگر مى‏دانست، چرا دانسته خود را به كشتن داد؟ و اگر نمى‏دانست، چرا به پیش‏بینى سرشناسان و دیگران در این سفر خود، ترتیبِ اثر نداد؟

سیّد مرتضى، نخست، ادّعاهاى نهفته در متن پرسش‏ها را نمى ‏پذیرد، سپس با اعتماد به برخى از گزاره‏هاى تاریخى، تحلیلى عقلانى و اقناعى، نه صرفاً عقیدتى و كلامى، از فاجعه عاشورا به دست مى‏دهد كه از همان ابتدا توسّط شاگردش شیخ طوسى به نقد كشیده مى ‏شود و در ضمن، بحثى از علم امام علیه السلام و كمّ و كیفِ آن، پیش مى ‏آید كه سیّد مرتضى، آن را اجمالى و شیخ طوسى، آن را تفصیلى مى ‏داند.

واژگان كلیدى: عاشورا، شهادت و هدف‏شناسى امام حسین علیه السلام ، مسلم بن عقیل، علم امام علیه السلام ، پرسش‏ها و پاسخ‏ها در باره آن.

۱۲. واکاوى جلوه‏ هاى شخصیت اهل بیت علیهم السلام در شعر سیّد مرتضى

دکتر صابره سیاوشى [۱۵]

این مقاله قصد دارد با تمرکز بر جلوه‏ هاى شخصیت اهلبیت علیهم السلام صفات و ویژگى ‏هاى فردى و اجتماعى ایشان را در قالب منظومه فکرى سیّد مرتضى، مورد واکاوى قرار دهد. چارچوب نظرى بحث بر پایه دیوان سه جلدى این شاعر است و هدفش آن است که با سنجش این اشعار، دریافت تازه‏اى از شخصیت اهل بیت علیهم السلام در حوزه ادبیات شیعى و عربى حاصل شود. روش این پژوهش از نوع توصیفى _ تحلیلى است و اطّلاعات لازم براى سنجش نمونه‏ها به شیوه کتاب‏خانه‏اى و بررسى مستقیم متون حاصل شده است. یافته‏ هاى این پژوهش، نشانگر این واقعیت است که تبیین ویژگى‏هاى فردى اهل بیت علیهم السلام بیش از ویژگى‏هاى اجتماعى ایشان مدّ نظر سیّد علم الهدى است. از میان خصوصیات فردى، «شجاعت» پررنگ‏تر است. ویژگى‏ هاى اجتماعى نیز در شعر این شاعر، هم‏سطح و با فراوانى نزدیک به هم مورد استفاده قرار گرفته ‏اند.

واژگان کلیدى: ادبیات شیعى، ادبیات عربى، سیّد مرتضى، اهل بیت.

۱۳. جایگاه حدیث نزد سیّد مرتضى و اعتبار سنجى آن

دکتر حامد شریعتى نیاسر - دکتر مجید معارف [۱۶][۱۷]

سیّد مرتضى، عالم امامى برجسته قرن پنجم و صاحب‏نظر در حوزه‏ هاى مختلف علوم اسلامى از قبیل: فقه، اصول، کلام، حدیث و تفسیر قرآن است که با وجود گرایش وسیع عقلانى در آثارش، توجّه ویژه‏اى به احادیث داشته است. از دیدگاه ایشان به طور کلّى، اخبارى که به ما مى‏رسند _ در هر موضوعى که باشند _ به دو دسته قطعى ‏و علم‏آور و ظنّى و غیر علم‏آور قابل تقسیم‏اند. او ضمن پذیرش و استناد به احادیث صحیح با ملاک‏هاى خاص خود، بویژه عدم مخالفت آن با بدیهیات عقلى، در عین حال از عقل هم براى نقد درونى حدیث یارى مى‏جوید و آن روایاتى را که با احکام بدیهى عقل در تضاداند یا تأویل مى‏کند، یا در صورت عدم قبول تأویل، از پذیرش آن سر باز مى‏زند. سیّد مرتضى به هیچ وجه، روایات راویان فاسد المذهب و غیر امامى را نمى‏پذیرد. وى در مواجهه با اخبار آحاد، سه رویکرد: تأییدى، انتقادى، و احتجاجى دارد. نقش برجسته ایشان در پژوهش‏هاى حدیثى شیعه را مى‏توان در آراى قابل توجّهش در روش‏هاى اعتبارسنجى حدیث و به طور عمده در تبیین نظریه نفى حجّیت خبر واحد و کافر دانستن قائلان به قیاس از یک سو و به‏کارگیرى روش‏هاى کلامى ـ ادبى در فهم و نقد حدیث از سوى دیگر ارزیابى کرد. تنها اخبار متواتر یا آنچه در حکم متواتر باشد، قابل پذیرش است و دیگر اخبار غیر متواتر یا همان اخبار آحاد، هر چند زیاد باشند، فاقد حجیت و غیر قابل استناد هستند و چنانچه موافق با ادله قطعیه باشند، تنها شاهد و تأییدى براى حکم عقل محسوب مى‏شوند.

واژگان کلیدى: سیّد مرتضى، حدیث، اعتبارسنجى.

۱۴. بررسى سبْک نگارشى

شریف مرتضى در آثار سؤال ـ جوابى وى: مطالعه توصیفى از منظر تحلیل مرحله ‏اى

دکتر سیّد عبد المجید طباطبایى لطفى [۱۸]

تحـلیـل ســبْک نــگــارشـى و مــتـون تــخـصّــصـى، در زمره حوزه‏ هایى است که در حیطه مطالعات زبانى با اهداف ویژه مى ‏گنجد. در این گونه مطالعات، تأکید و هدفِ تحلیل استفاده از شاخص‏هاى درون‏متنى زبانى، بخصوص از لحاظ ویژگى‏هاى ساختارى و کاربردى زبانى، مانند تحلیل مرحله‏اى نظام ساماندهى مطالب در متن است. تحقیقات کمى در این حوزه، به بررسى میراث علمى به جا مانده از دوره‏هاى قبل پرداخته‏اند. بنا بر این، تحقیق حاضر با استفاده از روش توصیفى «تحلیل محتوا» و «تحلیل مرحله‏اى»، دو اثر از سیّد مرتضى را که طى آنها به برخى سؤالات و شبهات پاسخ داده شده‏اند، بررسى نموده است. ویژگى‏هاى برجسته سبکى استخراج شده، نشان مى‏دهد که این آثار از دو مرحله «استقرار خلأ» و «ارائه جواب» برخوردارند و بیشتر در قالب نگارشى «خواننده _ مسئول» جاى مى ‏گیرند.

واژگان کلیدى: شریف مرتضى، آثار سؤال ـ جوابى، تحلیل مرحله‏ اى، سبک نگارشى.

  ۱۵. کارآمدى مدل اندیشه غیبت نزد سیّد مرتضى در عصر حاضر

زهرا اخوان صرّاف [۱۹]

  آنچه با عنوان عقاید امامیه شناخته مى‏شود، عمدتاً برآمده از آثار کلامى متکلّمان قرن چهارم و پنجم هجرى، مانند شیخ مفید و سیّد مرتضى است، گو این که در سده‏ هاى بعدى، امثال خواجه نصیر الدین طوسى، بیان‏هاى متفاوتى از بعضى امور، ارائه کردند. عمده چالش‏ها در این آثار، بر محور امامت و متعلّقات آن (مثل عصمت، علم خاص و فضل امام) متمرکز است و مسئله غیبت در این میان، جایگاهى ویژه دارد.

پژوهشى که مقاله حاضر آن را گزارش مى‏کند، با تدقیق در مدل اندیشه غیبت در آثار سیّد مرتضى، آشکار مى ‏کند که وى درصدد نبوده است با اعراض از نقل، از راه احتجاجات عقلى براى امامیان، باورسازى کند؛ بلکه عقاید را در میان ایشان، شایع و متواتر و متکى به نقل و بى‏نیاز از اثبات مى‏یافته است و غایات و روش‏هاى وى، غالبًا، بلکه محضا متکلّمانه و اسکاتى بوده است. مدلى که وى ارائه کرده، عناصر اصلى تفکر امامیه را در بلندایى از استدلال‏هاى نظرى قرار داده که دست مخالفان به دامن آن نرسد و در عین حال، در حوزه نقل شیعه هم بگنجد. او با طرح کلامى مسائل، مى‏خواسته باروى مستحکمى حول عقاید امامیه ایجاد کند که از طعن مخالف، در امان بوده، براى مؤلّف، اطمینان‏آفرین باشد. پس او به این معنا عقل‏گرا نیست که چون در اثبات عقاید و باورزایى، نقل و معرفت حاصل از آن را قابل اعتماد نمى‏یابد، با تکیه بر عنصر یقین، سراغ استدلال‏هاى عقلى رفته باشد؛ بلکه وى، از یک سو طرح عقاید با رویکرد نقلى را براى شیعیان، تکلّف ‏آفرین و شبهه‏ خیز و دردسرساز مى ‏یافته است و از سوى دیگر، مخالفان را از اشکال در استدلال‏هاى عقلى، عاجز مى‏دانسته است. لذا رویکرد جدلى فارغ از نقل را کارآمد مى ‏دیده است.

همچنین با تعمّق در «مدل نظریه غیبت» سیّد مرتضى، تطوّر مبادى، ارکان، موانع و اقتضائات اندیشه غیبت در عصر حاضر نسبت به زمان او آشکار مى ‏شود. لذا این مقاله، میزان کارآمدى امروزىِ این مدل را بررسى کرده و بایسته‏ هاى مدل مناسب روزگار حاضر را پیش‏رو نهاده است.

واژگان کلیدى: سیّد مرتضى، امامیه، مدل غیبت، متکلّمان، شبهه.

۱۶. مسئله اجماع قدما در باب خبر واحد و دیدگاه متقابل سیّد مرتضى و شیخ طوسى

سیّد على رضا مددى الموسوى [۲۰]

یکى از موارد مهم مناقشه اصولیان در بحث حجّیت خبر واحد، بحث از اجماع قدما در باب حجّیت خبر واحد است که به جهت تعارض دو عالم بزرگ معاصر شیعه، یعنى سیّد مرتضى (م ۴۳۶ ق) و شیخ طوسى (م۴۶۰ ق) در نقل اجماع، به یکى از بحث‏هاى پُردامنه اصولىِ چند قرن اخیر، تبدیل شده است؛ بحثى که علاوه بر این ثمره اصولى، ارزش بسیارى در نگاه تاریخى به شیعه و تحلیل شیوه برخورد عالمان شیعى با احادیث در مباحث مختلف دارد.

نوشتار حاضر، پس از بررسى همه‏جانبه سخنان سیّد مرتضى و شیخ طوسى در این مسئله، به تلاش‏هاى اصولیان بعدى براى حلّ این تعارض یا ترجیح یکى از دو اجماع بر دیگرى پرداخته تا نشان دهد حلّ این تعارض و یافتن ادّعاى اجماع درست، به بسیارى از تحلیل‏ هاى انتزاعى اصولیان بعدى، ممکن نیست و آن را در بازخوانى دقیق‏تر سخنان مدّعیان اجماع، باید جست.

واژگان کلیدى: خبر واحد، اجماع، سیّد مرتضى، شیخ طوسى.

۱۷. آبشخورهاى فكرى سیّد مرتضى

محمّد صحّتى سردرودى [۲۱]

پس از شیخ مفید، سیــّد مــرتـضـى بزرگ‏ترین اندیشمند شیعه و نام‏ آورترین متكلّم و منتقد، در میان معتزله و عدلیه است كه از سده  پنجم هجرى درخشش وى شروع شد و در طول تاریخ تداوم یافت. او  در عین این كه خود نظریه‏پردازى نقّاد و متفكرى عقل‏گرا بود، از میراث  پیشینیان در دایره دین‏شناسى، قرآن‏پژوهى و ادبیات بسیار بهره برده و  آن همه را با زدودنِ تاریكى ‏هاى تو در تو، در آثار پُربرگ و بارش،  پُربارتر و ماندگارتر ساخته است و این معنا هنگام كاوش در  كتاب‏هایش از آبشخورهاى فكرى او به دست مى ‏آید. در این نوشتار،  آبشخورها، یا همان «منابع آرا و آثار سیّد» در چهار بخش بررسى  شده‏اند كه به این ترتیب عبارت اند از: ۱. در علم كلام؛ ۲. در تفسیر  قرآن؛ ۳. در اصول فقه؛ ۴. در ادب و شعر عرب.

واژگان كلیدى: سیّد مرتضى، آبشخورهاى اندیشه، آرا و آثار، معتزله،  شیعه، نقد و بررسى، تضارب آرا، تقریب مذاهب.

۱۸. مقایسه مهم‏ترین آراى کلامی سیّد مرتضى با میراث حدیثى امامیه

عبدالهادى اعتصامى [۲۲] 

مواجهه سیّد مرتضى با میراث حدیثى امامیه و میزان بهره‏گیرى وى از  این میراث در موضوعات كلامى، متفاوت است. بررسى و مقایسه  آراى كلامى وى با میراث حدیثى امامیه نشان مى‏دهد كه سیّد مرتضى،  ضمن بهره‏مندى از این میراث گران، رویكردى انتقادى و گزینشى  نسبت به كاربست برخى روایات در موضوعات كلامى داشته است.  رویكرد انتقادى وى را مى‏توان در موضوعاتى همچون: معرفت  فطرى، عالم ذر و خلقت ارواح مشاهده نمود. سیّد مرتضى در  موضوعات یاد شده، با قائل شدن به معرفت اكتسابى، از قول مشهور  در روایات ـ كه همان اعتقاد به «معرفت فطرى» است ـ فاصله گرفته  است. رویكرد گزینشى وى را مى‏توان در برخى از موضوعات  همچون: اراده، قدر و قضا، و استطاعت، جستجو كرد. از منظر سیّد  مرتضى، اراده، قضا و قدر پروردگار، تنها شامل «افعال نیك» انسان  است و «معاصى»، متعلق به اراده و قضا و قدر تكوینىِ خداوند  نیستند.

واژگان كلیدى: سیّد مرتضى، آراء كلامى، میراث حدیثى.

  ۱۹. بررسى برخورد آل بویه با اقلیت‏هاى دینى

سبحان دانش [۲۳] 

مقاله حاضر به بررسى «برخورد دولت‏مردان آل بویه با اقلیت‏هاى  دینى» مى ‏پردازد، و طى آن، مفاهیمى از قبیل: تساهل، تسامح، اسلام و  تساهل گرى و... را تبیین و تعریف مى ‏كند. نگارنده، تساهل‏ گرى،  علم‏ دوستى، آموزه ‏هاى اسلامى و ناسیونالیسم (میهن ‏پرستى) عربى را  از عوامل اصلى خوش‏رفتارى آل بویه با اقلیت‏هاى دینى مى ‏داند. آل  بویه با روح آموزه ‏هاى اسلام آشنا بودند و رفتار به دور از منطق خلفا  با اقلیت‏هاى دینىِ موجود در درون جامعه اسلامى را خلاف  آموزه‏هاى اسلامى مى ‏دانستند. آنان تساهل‏ گرى را یكى از مهم‏ترین  اصول، در كشوردارى خویش قرار دادند و آن را جایگزین  میهن‏ پرستى عربى كردند. در پرتو این تساهل‏ گرى بود كه اقلیت‏ هاى دینى در عین برخوردارى از آزادى كامل در اظهار عقاید خویش، به  مناصب مهمّ حكومتى نیز دست یافته بودند.

واژگان كلیدى: تساهل، اهل ذمّه، صابئیان، مانویان، علم ‏دوستى، آل بویه.

۲۰. سیّد مرتضى و نزاع تخصیص كتاب به خبر واحد

علیرضا سروش [۲۴]

«قرآن مجید»، معتبرترین متن دینى مسلمانان و «خبر واحد»،  گسترده‏ ترین و عام ترین دلیل فقه اسلامى محسوب مى ‏شود، امّا  همیشه این دو عمده دلیل فقه، حكم موافقِ هم ندارند و گاه حكم مسئله‏ اى، با توجّه به حكم عام یا مطلق كتاب خدا، از حكم مخصّص یا مقید در روایات معصومان علیهم السلام (اخبار آحاد) متفاوت است. دو  دیدگاه اصلى تخصیص كتاب و عدم تخصیص كتاب به خبر واحد، از گذشته مطرح بوده است. در نزاع میان اندیشمندان امامیه، سیّد مرتضى، اوّلین شخصى است كه دیدگاه عدم تخصیص كتاب به خبر  واحد به او نسبت داده شده است؛ ولى با توجّه به دیدگاه عدم اعتبار خبر واحد نزد سیّد، به نظر مى ‏رسد كه نباید سیّد را یك طرفِ این  درگیرى از مخالفان تخصیص كتاب به خبر واحد قلمداد نمود. علاوه  بر این كه عبارات سیّد مرتضى، خود، شاهد این مُدّعایند.

واژگان كلیدى: تخصیص قرآن به خبر واحد، سیّد مرتضى، عام و  خاص.

۲۱. بازپژوهىِ آراى سیّد مرتضى و ابن ادریس در عمل به ادلّه استنباط

دکتر داریوش بخردیان - راضیه عطّار [۲۵][۲۶]

  براى استنباط احكام شرعى و دستیابى به آنها نیاز به ادلّه است كه  مبانى نسبتا متفاوتى در این زمینه از ناحیه فقهاى شیعه و اهل سنّت در  طول تاریخ مطرح شده است. در این میان، كسانى چون: ابن ادریس،  سیّد مرتضى و... ، مبناى ویژه‏اى دارند كه مطابق آن، تنها ادلّه‏ اى در  فرایند استنباطْ معتبرند كه موجب علم و یقین گردند زیرا با وجود علم  و یقین، مصلحت واقعیه حاصل مى‏شود، و اگر به ظن و احتمالِ  مصلحت قناعت كنیم، در این جا عمل به مفسده اجازه داده شده كه  عمل نمودن بر اساس آن از نظر عقل، قبیح است. به همین جهت  است كه عمل كردن به قیاس، جایز نیست؛ زیرا حكم كردن بر فرع از  جهت مابهت با اصل، موجب ظن مى ‏شود و همراه با احتمال فساد  است. در مكتب فقهى سیّد مرتضى و ابن ادریس، از عمل بر اساس  قیاس و خبر واحد نیز منع شده و بطلان آن از بدیهیات و ضروریاتْ  معرفى شده است. در برابر آن، كتاب، سنّت متواتر، اجماع، دلیل عقل  و عرف، در شمار ادلّه علم‏ آور قلمداد شده‏ اند.

واژگان كلیدى: ابن ادریس، سیّد مرتضى، ظنون، ادلّه علم‏آور.

۲۲. نگرش سیّد مرتضى به نظریه نسخ در گفتمان اعتزال

دکتر محسن قاسم پور - فاطمه حاجى اكبرى [۲۷][۲۸]

نظریه نسخ، از زمره پاسخ‏ ها و چاره‏ اندیشى ‏هایى است كه مفسّران،  اصولیان و متكلّمان براى رویارویى با تغییر حكم، تضادها و  اختلاف ‏هاى ظاهرى در آیات الأحكام، طرح كرده ‏اند. چرایىِ این تغییر و تبیین این تضادها محملى شده است تا عالمان دین، از نظر گاه  مبانى كلامى، اصولى و فقهى خویش بدان بپردازند، به گونه‏ اى كه گاه  حتّى هم‏سو با مبانى و بُن‏مایه‏ هاى اندیشگى خویش، از آن بهره  جسته ‏اند. از این منظر، نظریه نسخ در گستره گفتمان كلامى اعتزال و  اشاعره، دست‏مایه‏اى براى طرح مبانى اندیشگى آنها شده است.  معتزله، یكى از ریشه‏دارترین فرق اسلامى‏اند كه با محوریت عقل، به  تفسیر قرآن مى‏ پرداختند و هر آنچه را كه با مبانى ایشان سازگار نبود،  پا را فراتر مى‏ نهادند و از راه‏كار تأویل مدد مى ‏جستند. این گروه در  باب اثبات عقیده خویش مبنى بر حدوث قرآن، به آیات قرآنى مرتبط  با مبحث نسخ استدلال كردند. مطالعه آثار سیّد مرتضى و درس ‏آموزى  وى نزد برخى از اساتید معتزله، گواهى است بر گرایش اعتزالى او از نوع مكتب بصرى. در ارتباط با نظریه نسخ، سیّد مرتضى و معتزله در  بیشتر موارد، آراى مشابهى دارند، امّا از اختلاف‏هاى قابل ذكر معتزله و  امامیه در موضوع نسخ قرآنى، نسخ احكام یا عین آن است. معتزله بر  خلاف امامیه، تصوّر مى ‏كردند كه نسخ همان گونه كه در احكام واقع  شده، در خود آیه‏ ها نیز صورت گرفته است. همچنین اخبار ظنّى و  آحاد براى نسخ دانستن آیه‏ اى نزد امامیه، جایگاهى ندارد، در حالى كه  معتزله براى برخى از اقسام غیر قبول نزد امامیه، نسخ حكم و تلاوت  با هم، به اخبار آحاد تمسک جسته ‏اند.

واژگان كلیدى: نسخ، سیّد مرتضى، اعتزال، تفسیر.

۲۳. سیّد مرتضی و معیارهای پذیرش اخبار

احسان سرخه­ای [۲۹]

با توجه به عقل­گرایی مشایخ بغداد، مروری بر دیدگاه­های سیّد مرتضی به عنوان یکی از مهم­ترین نمادهای مکتب بغداد در ارزیابی و پذیرش اخبار، زوایای پنهان این مدرسه در تعامل با احادیث را روشن می­ سازد. وی به دلیل عدم علم­آوری خبر واحد، حجیّت آن را نفی می­کند و عدم پذیرش آن در میان امامیه را اجماعی می­داند.

سیّد مرتضی تعبّد به خبر واحد از دیدگاه عقل را نفی نمی­کند؛ امّا معتقد است این تعبّد، در شریعت محقّق نشده است. از دیدگاه او عقل در اعتبارسنجی متون احادیث، نقش ویژه­ای دارد؛ ولی نباید اخباری را که ظاهری متعارض با اصول اعتقادی و دلیل عقل دارند، بدون تأمّل، رد و تکذیب نمود.

در میان عالمان امامیه، سیّد مرتضی را می­توان از نخستین کسانی به شمار آورد که بحث «عدالت» را در ارزیابی راویان اخبار مطرح کرده­اند. معیارهای سختگیرانۀ وی در بحث عدالت ـ که آمیخته با مباحث کلامی بوده ـ سبب شده است بسیاری از راویان، غیر عادل تلقّی شوند. سیّد مرتضی، تنها راه پذیرش خبر را «مشافهه برای حاضران» و «تواتر برای دیگران» می­داند.

در این مقال، گزارش صاحب معالم از مبنای سیّد مرتضی نقل و نقد شده است و شواهد تأیید و رد آن، بررسی شده­اند. صاحب معالم در این گزارش، مدّعی شده است که سیّد مرتضی بیشتر اخبار موجود در آثار امامیه را به دلیل تواتر یا اقتران با قرائن، مقطوع دانسته است.

واژگان کلیدی: سیّد مرتضی، تواتر، خبر واحد.

۲۴. الزامات رویکرد به تأویل از نگاه سیّد مرتضی

محمّدعلی سلطانی [۳۰]

در میان عالمان مسلمان، سیّد مرتضی علم الهدی، از کسانی است که در منظومۀ فکری و علمی خود، از «تأویل»، فراوان بهره برده است، به طوری که این رویکرد، ابزار دست وی برای هماهنگی بیشتر میان منابع دین بوده است. چراییِ این رویکرد، و الزامات آن از نگاه سیّد مرتضی، محور اساسیِ این نوشته است.

در این نوشتار، ابتدا مفهوم لغوی و اصطلاحی تأویل و نیز فرق بین آن و تفسیر بررسی شده و در ادامه، به «مقصود از تأویل در نگرش سیّد مرتضی»، «چرایی رویکرد سیّد به تأویل»، «شرایط رویکرد به تأویل از نگاه سیّد» و نیز «موارد رویکرد سیّد به تأویل» پرداخته شده است.

واژگان کلیدی: سیّد مرتضی، تأویل، تفسیر، دانش­های قرآنی.

۲۵. چگونگی تعامل سیّدمرتضی با حکومت آل بویه

صفورا سالاریه [۳۱]

با روی کارآمدن آل بویه در قرن چهارم هجری، زمینۀ رشد سیاسی و فرهنگی تشیّع فراهم گشت؛ چرا که بویه­ای­ها با ادّعای مذهب تشیّع، حکومت تشکیل دادند و در طول حکومت ۱۱۳سالۀ خویش با گسترش قلمرو حکومتی از ایران تا بغداد، توانستند با آزادی نسبی، دامنۀ فکری تشیّع را توسعه دهند و عقاید و افکار این مذهب را توسّط عالمان بزرگی همچون: شیخ مفید، سیّد رضی، سیّد مرتضی، شیخ طوسی و ...که در این دوران، فرصت خدمت یا پرورش یافتند، به جهان اسلام عرضه نماید.

در طول تاریخ اسلام در خصوص همکاری و همراهی با حاکمان، میان فقها و اندیشمندان شیعی، دو دیدگاه وجود داشته است: برخی معتقد به همکاری مشروط­اند و برخی بر عدم همکاری مطلق عقیده دارند که سیّد مرتضی جزء دستۀ اوّل بود. ایشان همکاری در مواردی را که امکان مبارزه با حکّام وجود ندارد و همراهی با آنها به اقامۀ حدود الهی می­انجامد، بلامانع می دانست. لذا فعالیت در عرصه­های سیاسی، اجتماعی، علمی و فرهنگی در سایۀ تعامل و همکاریِ این عالم بزرگوار و آل بویه با یکدیگر صورت می­پذیرفت، به این معنا که حاکمان برای مشروعیت­ بخشیِ خویش در امور سیاسی- اجتماعی در جامعۀ اسلامی، از سیّد مرتضی، دعوت به همکاری می­کردند، و این عالم فرهیختۀ شیعی، از این نیاز حاکمان، حُسن بهره را می­برد و فرصت را برای گشایش و حل مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شیعیان مغتنم می­شمرد.

واژگان کلیدی: سیّد مرتضی، آل بویه، سلطان، نقابت ، امارت حج، میانجی­گری، دیوان مظالم.

    

[۱]. دانش ‏آموخته سطح چهار حوزۀ علميه و عضو هيئت علمى دانشگاه ايلام.

[۲].   دانشجوى دكترىِ اديان و عرفان دانشگاه تهران.

[۳].   عضو هيئت علمى و استاديار گروه اديان و عرفان دانشگاه تهران.

[۴].  دانشجوی دکتری شیعه شناسی دانشگاه ادیان و مذاهب.

[۵]. دانش­پژوه سطح چهار حوزۀ علمیه قم و عضو مؤسسه فقاهت و تمدن سازی اسلامی

[۶]. پژوهشگر پژوهشگاه قرآن و حدیث.

[۷]. استاد يار دانشكده الهيّات و معارف اسلامى دانشگاه سيستان و بلوچستان.

[۸]. دانشجوى كارشناسى ارشد علوم و قرآن حديث دانشگاه قم.

[۹]. دانشجوى دكترى علوم قرآن وحديث دانشگاه علاّمه طباطبايى.

[۱۰]. كارشناس ارشد علوم قرآنى، دانشگاه علوم ومعارف قرآن كريم.

[۱۱]. دانش آموختۀ حوزۀ علمیه و  دانشيار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى.

[۱۲]. دانشيار علوم قرآن و حديث دانشگاه قم.

[۱۳]. دكترى تخصصى زبان و ادبيات عربى، عضو هيئت علمى دانشگاه امام صادق ؟ع؟، تهران، ايران.

[۱۴].  دانش‏آموختۀ حوزۀ علميه و پژوهشگر.

[۱۵].  استاديار پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى.

[۱۶].  نويسنده مسئول، استاديار دانشگاه قرآن و حديث پرديس تهران.

[۱۷].   استاد گروه علوم قرآن و حديث دانشگاه تهران.

[۱۸].  استاديار گروه زبان انگليسى دانشگاه آزاد اسلامى واحد قم.

[۱۹].   استاديار دانشکده غیردولتی ـ غیرانتفاعی الهیات و معارف اسلامی هدی.

[۲۰].  دانش پژوه سطح خارج حوزۀ علمیه قم.

[۲۱].   دانش آموختۀ حوزۀ علميه و پژوهشگر.

[۲۲].  پژوهشگر پژوهشگاه قرآن و حديث و دانشجوی دكتراى شيعه‏شناسى دانشگاه اديان و مذاهب قم.

[۲۳].  دانش‏پژوه دورۀ دكترىِ فقه و علوم سياسى جامعة المصطفى.

[۲۴].  دانش پژوه سطح خارج حوزه علميه قم و دانشجوى دكترى علوم قرآن و حديث پژوهشگاه  حوزه و دانشگاه.

[۲۵].   استاديار دانشگاه ياسوج.

[۲۶].   كارشناس ارشد فقه و مبانى حقوق اسلامى.

[۲۷].  دانشيار دانشگاه كاشان.

[۲۸].  دانشجوى دكترى قرآن و حدیث دانشگاه كاشان.

[۲۹]. دانش آموختۀ حوزۀ علمیّه و  عضو هيئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.

[۳۰].  دانش­ آموختۀ حوزۀ علمیه و پژوهشگر.

[۳۱].   مدرّس جامعة الزهراء.